1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

احترام به محیط زیست، تنها ناجی انسان • مصاحبه با دکتر پروین سلاجقه

۱۳۸۸ خرداد ۵, سه‌شنبه

پروین سلاجقه، خالق «بنفشه‌‌کوچولو»، وقتی «قصه‌ی تالاب» را می‌نوشت، می‌خواست بگوید، امیدوار است که هیچ تالابی خشک نشود. او در گفت‌وگو با دویچه‌وله تأسف می‌خورد از اینکه می‌بیند، امروز «این فانتزی دارد به حقیقت می‌پیوندد.

https://p.dw.com/p/HxJ2
دکتر پروین سلاجقه، نویسنده‌ی دو کتاب "قصه‌ی تالاب" و "بنفشه‌کوچولو"
دکتر پروین سلاجقه، نویسنده‌ی دو کتاب "قصه‌ی تالاب" و "بنفشه‌کوچولو"عکس: Parvin Salajegheh

دکتر پروین سلاجقه، پیش از اینکه کتاب «از این باغ شرقی‌»، در زمینه‌ی نقد و نظریه در ادبیات کودکان و نوجوانان، را به رشته‌ی تحریر در آورد نیز، از همین باغ شرقی گفته بود، از «قصه‌ی تالاب» و «بنفشه‌‌کوچولو»، از محیط زیست و طبیعت که احترام به آن تنها راه نجات ما است.

دویچه‌وله: خانم دکتر سلاجقه، در هر دو کتاب «قصه‌ی تالاب» و «بنفشه‌کوچولو»ی شما از طبیعت الهام گرفته شده. فکر می‌کنید، مطرح کردن طبیعت و اصولا محیط زیست در کتاب‌های کودکان چه تأثیری بر وجدان زیست‌محیطی بچه‌ها می‌گذارد؟

در این دو اثر من از ادبیات به عنوان یک ابزار استفاده کردم، تا بتوانم رابطه‌ی خیلی زنده‌ بین انسان و اجزا و عناصر طبیعت را نشان بدهم و به آن احترام بگذارم و این مسئله می‌تواند بر حس و وجدان کودکان برای درک این رابطه‌ی زنده و ارجمند تأثیرگذار باشد.

چه استقبالی از این دو کتاب شد؟

خوب بود. استقبال از «قصه‌ی تالاب» که در سال ۷۷ چاپ شد، خیلی خوب بود با اینکه این کتاب اولین کار من در زمینه‌ی ادبیات کودکان بود، می‌شود گفت که یکی از اولین کارهای جدی بود که سعی می‌کرد از یک زبان نسبتا سمبولیک و تا حدودی سنگین و کمی‌جدی‌تر به نسبت ادبیات کودکان، وارد کار شود. این کتاب در سال ۷۷ چاپ شد و موفقیتش این بود که در همان سال به عنوان کتاب برتر زیست‌محیطی در زمینه‌ی ادبیات و ادبیات کودک از طرف سازمان محیط زیست معرفی شود و خوشبختانه تیراژ کمی هم نداشت. در ۵ هزار جلد به فروش رفت و بعد از آن برای چاپ‌های بعدی آماده شد.

روی جلد کتاب "قصه‌ تالاب"
روی جلد کتاب "قصه‌ تالاب"

کتاب «بنفشه‌کوچولو» یک متن نسبتا ساده‌تر بود و سعی می‌کرد رابطه‌ی بین انسان به طور کل، و در اینجا یک کودک و یک موجود زنده را، با طبیعت خیلی زنده‌تر، رمانتیک‌تر و لطیف‌تر مطرح کند. استقبال از این کتاب هم خیلی خوب بود، حدود ۱۰ هزار نسخه از آن خیلی زود به فروش رفت و مخاطبین آن ازسطوح سنی پیش‌دبستانی تا سال‌های خیلی بالاتر حتی بزرگسالان بودند و نقدهای مجلات مختلف سعی کردند، لایه‌های درونی و معنایی این اثر و واکنش‌ها را نشان بدهند.

آیا همین مسئله‌، یعنی استقبال خوب از این دو کتاب، نشان نمی‌دهد که کودکان ایرانی به طبیعت، حیوانات و محیط زیست اطرافشان توجه و علاقه نشان می‌دهند و باید بیشتر به این زمینه پرداخت بشود؟

چرا، من فکر می‌کنم این دو کتاب می‌توانند در مقیاس بسیار کوچک‌تر نمایانگر این حس در کودکان ایرانی باشند. ولی همان‌طوری که در پیشینه‌ی تاریخی ادبیاتمان سراغ داریم، می‌بینیم که در آثار خیلی ارزشمند کلاسیک ما عمدتا سعی می‌کنند، به بچه‌ها از طریق شخصیت‌های گیاهی، حیوانی و شخصیت‌هایی که عمدتا در دل طبیعت مسکن دارند شناخت مربوط به زندگی را بدهند و سعی ‌می‌کنند که ارتباط خیلی محکم و گسترده و هوشمند انسان و طبعیت را برای آنها بازگو کنند.

و آیا به نظر شما در کتاب‌های کودکان و کتاب‌های معاصر به اندازه‌ی کافی به محیط زیست و لزوم حفاظت از آن پرداخته می‌شود؟

در دوره‌ای که ما در ادبیات و هنر آن را تحت عنوان «پسا مدرنیسم» نام‌گذاری می‌کنیم خوشبختانه دارد به این مسئله بها داده می‌شود. من فکر می‌کنم، الان در آثار کودکان دارند تا حدود زیادی به این مسئله‌ می‌پردازند، به اینکه کودکان باید به محیط زیست احترام بگذارند، به اینکه آنها بتوانند رابطه‌ای بسیار سالم با محیط پیرامون و طبیعت برقرار کنند، ‌آن را درک کنند و از موتیوها (برانگیزاننده‌ها)ی زنده‌ی طبیعت در ذهنشان و خلاقیت‌هایشان استفاده کنند.

در ماه‌های گذشته خبری تکان‌دهنده در بسیاری از رسانه‌های ایرانی منتشر شد مبنی بر اینکه هزاران لاک‌پشت و پرنده‌ی مهاجر به دلیل آتش زدن نیزارهای اطراف تالاب پریشان برای راه‌‌سازی زنده‌زنده در آتش سوختند. موضوعی که شما ۱۰ سال پیش راجع به آن نوشتید، یعنی از بین رفتن تالاب‌ها، امروز به یکی از مسایل مطرح زیست‌محیطی ایران تبدیل شده. تأثیر مطرح کردن مسایل زیست‌محیطی را در عرصه‌های مختلف هنری مثل نقاشی، فیلم یا قصه‌نویسی چگونه می‌بینید؟

من خیلی برای این خبر متأسفم. درست است که در داستان من در آن زمانی که من آن را نوشتم این موضوع فقط یک فانتزی تراژیک بود، یعنی در واقع من می‌خواستم بگویم که امیدوارم اینطور نشود و اگر اینطور شود خیلی بد است. ولی متأسفانه می‌بینم که این فانتزی‌ها دارد به حقیقت می‌پیوندد و این جای تأسف دارد.

من فکر می‌کنم، هنر همیشه می‌تواند واقعیات تلخ زندگی انسانی را به یک شکلی نمایش بدهد و آنها را برای خود انسان بازنمایی کند، برای خود انسان تا درس عبرتی برایش شود. بدون تردید نقاشی، داستان، شعر و همه‌ی محصولات هنری می‌توانند کمک کنند تا این‌جور تراژدی‌ها دیگر تکرار نشود. فکر می‌کنم، حتی اگر مطبوعات در آن سال‌هایی که داستان من یا داستان‌هایی نظیر این نوشته شد سعی می‌کردند، اینها را تبلیغ کنند و مردم را با این‌جور آثار هنری که می‌تواند مردم را با بیان‌های خیلی عاطفی با این تراژدی‌ها آشنا کند، آشنا می‌کردند، می‌توانست خیلی مؤثر باشد و در اینکه هنر می‌تواند به رفع این مشکلات کند من جای تردیدی ندارم.

روی جلد کتاب "بنفشه کوچولو"
روی جلد کتاب "بنفشه کوچولو"

دو کتاب «قصه‌ی تالاب» و «بنفشه‌کوچولو» به زبان فارسی نوشته‌شده‌اند. آیا تا حالا تلاشی شده تا این دو کتاب به زبان‌های دیگر ترجمه شوند؟

قصه‌ی تالاب متنش به آلمانی ترجمه شده و مترجمینش از من خواستند که یک تصویرگر دیگری در ایران تصاویر این کتاب را از نو تصویرگری کند. به خاطر اینکه تصویرها یک مقدار برای کودکان سنگین است و فضایی غمگین را به مخاطب القا می‌کند و آنها در جستجوی ناشری بودند که بتواند این اثر را برایشان چاپ کند، گویا با چند ناشر آلمانی هم صحبت کرده بودند. از طرف آنها هم قول‌هایی داده شده بود و مسئله به این واگذار شده بود که تصویرگر دیگری کار تصاویر جدید را بر عهده بگیرد.

بنفشه‌کوچولو هم می‌دانم که متنش به انگلیسی ترجمه شده و ناشرش در صدد این هست که این کتاب را به انگلیسی با تصاویر تازه چاپ کند.

آیا باز هم قصد دارید، کتابی بنویسد که حفظ محیط زیست یا طبیعت را مطرح کند؟

در داستان‌های من به طور کلی همیشه یک جنبه‌ی زیست‌محیطی هست. چون به نوعی ذهنیت خود من ذهنیتی است که در لحظه‌ای که در حال نوشتنم خیلی زود کانال‌هایش را با طبیعت برقرار می‌کند و بن‌مایه‌های اصلی کار را از طبیعت می‌گیرد، از هر چه که به حضور زنده‌ی طبیعت مربوط می‌شود. اینها همه به من ایده می‌دهد. بنابراین می‌توانم بگویم، داستان‌های دیگر من هم به نوعی با طبیعت سر و کار دارد. حتی داستان‌‌هایی که الان در زمینه‌ی ادبیات بزرگسال دارم می‌نویسم، آنها هم به نوعی مبتنی است بر جاندارانگاری یا بحثی که ما در آرای مدرن به آن انیمیسم می‌گوییم، یعنی حضور زند‌ه‌ی طبیعت در ذهن انسان و اینها خوشبختانه همه در ذهن من جا دارد. چون خودم به طبیعت خیلی زیاد ارزش می‌گذارم و فکر می‌کنم‌، تنها چیزی که می‌تواند انسان را نجات بدهد در دوره‌ی هرج و مرج بی‌پایانی که خودش برای خودش فراهم کرده، احترام به محیط زیست است.

مصاحبه‌گر: فریبا والیات

تحریریه: فرید وحیدی

مصاحبه با دکتر سلاجقه را می‌توانید از طریق لینک زیر بشنوید.

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر