«اراده سیاسی برای تغییر قانون انتخابات وجود ندارد»
۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبهمحسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان جلسه روز اول اسفند ماه این نهاد به خبرنگاران گفت که در مورد سیاستهای کلی انتخابات پیشنهادهایی بررسی شده و به آیتالله خامنهای ارائه خواهد شد تا در صورت صلاحدید وی تصویب شود.
به گفتهی رضایی طرح تغییر قانون انتخابات دو سال پیش توسط پورمحمدی، وزیر کشور وقت، به مجمع تشخیص مصلحت ارائه شده و در همان زمان با تایید رهبر جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. به گفتهی دبیر مجمع تشخیص مصلحت، پورمحمدی و محسنی اژهای، وزیر اطلاعات وقت نگرانیهایی را در مورد قانون انتخابات با مجمع تشخیص مصلحت در میان گذاشته بودند. این دو وزیر از وزرای برکنارشده توسط محمود احمدینژاد هستند.
دکتر عبدالکریم لاهیجی حقوقدان و یکی از اولین تهیهکنندگان پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید که ابتدا باید اراده سیاسی برای این تغییر وجود داشته باشد. وی سپس به این نکته اشاره میکند که قبل از هر چیز باید تعریف دقیقی از واژه «نظارت» ارائه شود چرا که مطابق اصل ۹۹ قانون اساسی ایران، نظارت بر انتخابات وظیفه شورای نگهبان است، اما شورای نگهبان از زمان مجلس چهارم این واژه را به «نظارت استصوابی» تفسیر کرد. به گفتهی دکتر لاهیجی از آن زمان حق دخالت در سرنوشت مردم از آنها گرفته شد.
دویچهوله: دبیر "مجمع تشخیص مصلحت نظام" فراخوانی داده و از همهی کارشناسان و متخصصان خواسته است که نظرات و پیشنهادهای خود را برای اصلاح قانون انتخابات به این مجمع بدهند. آیا اساساً مجمع تشخیص مصلحت نظام، از نظر قانونی در جایگاهی هست که بتواند قانون انتخابات را اصلاح کند یا تغییر بدهد؟
دکتر عبدالکریم لاهیجی: مجمع تشخیص مصلحت نظام، در ابتدا یک نهاد غیرقانونی بود. به خاطر این که وضعیت متعادلی پیشبینی نشده بود که اگر بین شورای نگهبان و مجلس شورای ملی آن زمان که در تجدیدنظر روی قانون اساسی به مجلس شورای اسلامی تغییر نام پیدا کرد، اختلافی پیش آمد، مرکز و نهاد دیگری بتواند این اختلاف را حل کند و شورای نگهبان بود که حرف آخر را میزد. ولی پس از آن که در زمان ریاست آقای هاشمی رفسنجانی بر مجلس شورا، در چند مورد کار به داوری آقای خمینی انجامید، آقای خمینی بر خلاف اختیاراتی که قانون اساسی به او داده بود و چنین نهادی را هم پیشبینی نکرده بود، این نهاد را به وجود آورد. بعداً در تجدید نظر در قانون اساسی، به مجمع تشخیص مصلحت حالت قانونی دادند که در اختلافاتی که ممکن است بین مجلس و شورای نگهبان پیش میآید، داوری کند و در این موارد و در ارتباط با سایر مسائل به رهبر پیشنهاد بدهد. در نهایت هم رهبر است که تصمیم میگیرد. به این ترتیب نهادی است که در قانون اساسی پیشبینی شده ولی بیشتر حالت مشورتی دارد تا این که بتواند قانونگذاری کند. هرچند در موارد بسیاری در گذشته دیدهایم که قانونگذاری هم کرده و رهبر جمهوری اسلامی نیز بر آن صحه گذاشته است.
حالا نهادی که به قول شما، تشکیل آن از ابتدا غیرقانونی بوده، امروز ظاهراً میخواهد تلاشی بکند که شاید نتیجهاش اینبار به نفع خواستههای مردم باشد و آن تغییر قانون انتخابات است که سالهاست بر سر آن بحث وجود دارد. اگر مجمع تشخیص مصلحت واقعا چنین قصد و نیتی داشته باشد، فکر میکنید با توجه به این که مصوباتاش حتماً باید به تایید آیتالله خامنهای برسد، موفق بشود و قانون انتخابات واقعاً تغییر کند؟
اگر چنین ارادهی سیاسیای نزد رهبر جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، خودشان شرایط و چگونگی تغییر قانون انتخابات را تعیین خواهند کرد و ممکن است حتی به تصویب مجلس هم برسانند. ولی موضوع این است که اساساً چه تغییری میخواهند در قانون انتخابات ایجاد کنند. اساساً عنوان ’’شورای نگهبان‘‘ را ما به تقلید از قانون اساسی فرانسه در نخستین طرحی که برای قانون اساسی آیندهی جمهوری اسلامی تعیین کرده بودیم، انتخاب کردیم و گفته بودیم که شورای نگهبان بر انتخابات، چه انتخابات مجلس و چه انتخابات ریاست جمهوری، نظارت میکند. یعنی این که فقط باید ناظر بر این باشد که آیا قانون اجرا میشود یا خیر و این که آیا وزارت کشور که در همهی کشورها، مأمور انجام انتخابات است، انتخابات را در چهارچوب قانون و بدون اعمال نظر و تقلب انجام میدهد یا نه. اما در دورهی سوم مجلس به بعد، تفسیر دیگری بر روی مسالهی نظارت گذاشتند و به تقلید از آنچه در حقوق خصوصی و قانون مدنی هست، اختیارات خلاف نه فقط قانون اساسی، بلکه خلاف منطق حقوقی هم به شورای نگهبان دادند؛ به این عنوان که نظارت شورای نگهبان، نظارت استصوابی است و نه نظارت اطلاعی. من در مقالهای راجع به این موضوع مفصل صجت کردهام که این مقوله اصلا در حوزهی حقوق عمومی و حقوق اساسی وجود ندارد.
از آن زمان است که شورای نگهبان انتخابات را در دست خود گرفته و از همان ابتدا در صلاحیت کاندیداها چه در انتخابات ریاست جمهوری و چه در انتخابات مجلس قانونگذاری دخالت میکند و عملاً لیستی را به مردم تحمیل میکند.
بنابراین نخست باید دید که آیا در تجدید نظر در قانون انتخابات، همچنان میخواهند چنین اختیارات فراقانونی، فرای تمام اصولی که در حقوق عمومی و حقوق اساسی وجود دارد، برای شورای نگهبان قائل بشوند یا نه. تا زمانی که این امر روشن نشود، مسالهی تجدیدنظر در قانون انتخابات، به عقیدهی من، فقط استفادهی تبلیغاتی خواهد داشت. به خصوص که محرک و علت اصلی جنبشی که پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران بهوجود آمد، تقلبات انتخاباتی بوده است.
بنابراین مهم این است که آیا شورای نگهبان همچنان شمشیر داموکلس خود را بر فرق مردم ایران نگاه خواهد داشت و این شورای نگهبان است که باید صلاحیت کاندیداها را تعیین کند یا این که نه بررسی صلاحیت کاندیداها در چهارچوب قانون و بر مبنای همان شرایطی خواهد بود که در همهی کشورهای دمکراتیک وجود دارد که مثلا کاندیداها حداقل ۱۸ سال سن داشته باشند، مرتکب جرم و جنایت نشده باشند و... تا زمانی که نقش شورای نگهبان روشن نشده است، سایر مسائل اولویت ندارد.
البته از جزییات این طرح به طور رسمی هنوز هیچ چیزی منتشر نشده است، ولی روزنامهی کیهان جزییاتی از آن را منتشر کرده و گفته است در بند چهارم از فصل سازماندهی اجرا در این طرح، مسئولیت برگزاری انتخابات و بررسی صلاحیت داوطلبان و حتی رسیدگی به شکایات، بر عهدهی نهادی به نام "کمیسیون ملی انتخابات" گذاشته میشود که فقط یک عضو شورای نگهبان در آن حضور دارد؛ آن هم به عنوان ناظر و بدون حق رأی. فکر میکنید با توجه به این که بر مبنای قانون اساسی ایران، نظارت بر انتخابات وظیفهی شورای نگهبان است، چنین طرحی اصلا امکانپذیر است؟
مسلماً خیر؛ برای این که همانطور که پیش از این اشاره کردم، در قانون اساسی، نظارت بر انتخابات جزو وظایف شورای نگهبان است و تمام مشکل هم در تفسیر کلمهی نظارت است و این که منظور از نظارت چیست. الان هم اگر بخواهند چنین کمیسیونی تشکیل بدهند، یک عضو آن از اعضای شورای نگهبان است، بقیهی اعضای آن چه کسانی خواهند بود؟ اگر دیگر اعضای آن، نمایندگان وزارت کشور باشند، باز اختیارات فراقانونی (منظورم قانون اساسی است) به وزارتخانهای داده شده که خود مأمور انجام انتخابات است. با توجه به این که سیاست روزنامهی کیهان هم همیشه فرار به جلوست و در مورد پروندهی هستهای هم به همین صورت فریاد میزند که اصلا ایران باید از عهدنامهی منع گسترش سلاحهای هستهای بیرون بیاید، نمی توان به ضرس قاطع گفت که مسائلی که روزنامهی کیهان عنوان میکند، در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت هست یا نه.
اما درهر حال باید دید که آیا اصولا چنین ارادهی سیاسیای در رهبر جمهوری اسلامی وجود دارد که واقعا به انتخابات در ایران، چه انتخابات مجلس و چه انتخابات ریاست جمهوری، معنا و مفهوم واقعیای بدهد یا نه. آیا مردم میتوانند کاندیدای خود را بدون دخالت عدهای که متولی مردم هستند و امروز اسمشان شورای نگهبان است، اما فردا ممکن است اسم آن وزارت کشور و یا هر گروه دیگری باشد، انتخاب کنند یا نه؟ یعنی آیا به مردم ایران حق دخالت در امور و سرنوشتشان و تعیین نمایندهشان، چه به عنوان رییس جمهور و چه به عنوان نمایندهی مجلس، تفویض خواهد شد یا نه؟ اگر چنین ارادهای وجود داشته باشد، به عقیدهی من، انجام مقدماتاش چه در چهارچوب شورای نگهبان و چه به صورت یک طرح یا لایحهی قانونی در مجلس شورای اسلامی، کار سختی نیست. اما با توجه به جریاناتی که طی چند ماه گذشته اتفاق افتاده و همچنین تایید مکرر آقای خامنهای از ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، با وجود تمام قربانیانی که بر این جنبش تحمیل شده است، خیلی بعید میدانم بخواهند شرایط را به این صورت آرام کنند و به خواستهی مردم، از جمله یکی از خواستههای آقای موسوی در آخرین بیانیهاش، پاسخ مثبت بدهند و واقعاً بخواهند قانون انتخابات را به صورتی که مورد درخواست موسوی و این جنبش است، تغییر بدهند.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: شهرام احدی