بحران مالی جهانی، شانسی برای کشورهای در حال توسعه؟
۱۳۸۷ مهر ۲۶, جمعهخطر درهمشکستن نظام مالی جهانی، سیاستمداران را وادار کرده است تا دست به عمل بزنند. کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار است دو بیلیون یورو در اختیار قرار دهند، سهم آلمان در آن میان ۵۰۰ میلیارد یورو است. سازمان کمک به گرسنگان آلمان، با توجه به کمک چندمیلیارد یورویی برای بانکها، درخواست کمک مالی برای نجات گرسنگان را مطرح کرده است. به گفته مسئولان این سازمان، تنها با چنین کمکی میتوان به اهداف هزاره سازمانمللمتحد دست یافت. براساس این طرح باید شمار گرسنگان تا سال ۲۰۱۵ به نصف تعداد کنونی برسد.
تفسیری از لودگر شادومسکی رییس بخش اتیوپی دویچه وله
سیاستمداران کشورهای فقیر یا در حال توسعه، درهفتههای اخیر، بارها این پرسش را مطرح کردهاند که کشورهای صنعتی چطور میتوانند ظرف چند روز بسته کمک مالی چند میلیارد یورویی عرضه کنند، اما قولهای خود را برای کمکعمرانی به این کشورها به دست فراموشی بسپرند؟ آخرین بار، این پرسش در نشست صندوق جهانی پول و بانک جهانی به میان آمد. این سیاستمداران میترسند که کشورهای صنعتی ثروتمند، به خاطر بحران مالی سر کیسهها را محکمتر کنند. از هم اکنون به نظر میرسد آنها به قولی که در اجلاس سران هشت کشور صنعتی دادند بیتوجه شدهاند. با توجه به اینکه شمار گرسنگان جهان به حدود یک میلیارد نفر رسیده، ترس آنان بیپایه نیست.
همهنگام دلایلی وجود دارد که باعث امیدواری میشود: اگر چه تعداد سرزمینهایی که در آنها گرسنگی بیداد میکند، به ۳۳ کشور رسیده است، اما بهای محصولات کشاورزی، که در سه سال گذشته به طور متوسط شصت درصد و در برخی موارد تا ۳۰۰ درصد، برای مثال در مورد گندم در سومالی، افزایش داشت، کاهش یافته است. البته بهای این محصولات به سطح چند سال پیش نخواهد رسید، اما در حد متعادل باقی خواهد ماند.
همچنین بخش بزرگی از پروژههای بزرگ زیربنائی در این کشورها، هنوز هم بوسیله بانک جهانی، و نه بوسیله تک تک کشورهای صنعتی کمک کننده، تامین مالیمیشود. بانک جهانی بهتازگی تاکید کرد که توان وامدهی خود را میتواند بدون مشکل دوبرابر کند.
بالاخره کمک به کشورهای در حال توسعه، در عصری که خواننده پاپی چون باب گلدوف Bob Geldof به نفع افریقا کنسرت میدهد، موجب افزایش اعتبار جهانی است. برای کشوری چون آلمان پذیرفتنی نیست که حتی به آنچه خود قولش را داده عمل نکند.
این همه بدین معناست که بحران مالی نه بطور مستقیم، بلکه به طور غیرمستقیم، بر کشورهای در حال توسعه تاثیر میگذارد. هم عدم ارسال پول توسط مهاجران این کشورها در آمریکا و اروپا، هم کاهش سرمایهگذاریها و شمار جهانگردان از کشورهای صنعتی، به بخشهایی ازاقتصاد ملی این کشورها آسیب میرساند.
شاید با توجه به بسته کمکی چدمیلیارد یورویی به نظر تمسخرآمیز بیاید، اما بحران کنونی نظام مالی جهانی و نیز تامین غذایی، یک سری امکانات را برای کشورهای در حال توسعه فراهم میورد: افزایش متعادل قیمتها در این کشورها کمک میکند تا بتوان با فقر، بخصوص در روستاها، مبارزه کرد. کشاورزانی که تولید اضافی دارندمیتوانند آن را به قیمتی مناسب بفروشند و عواید آن را دوباره سرمایهگذاری کنند. آنها از نوعی بازاندیشی درمورد کمک تغذیه اضطراری نیز بهرهمند خواهند شد: درحالیکه چند سال پیش تولید اضافی در درجه نخست در کشورهای صنعتی خریده میشد، هم اکنون تمایل بدین سمت است که تولید اضافی در همان کشورهای در حال توسعه خریداری شود.
شرط تحقق این امر آن است کهبهای نفت در حد متعادل تثبیت شود و هزینه کود و حمل ونقل درحد قابل پرداخت باقی بماند.
دومین شانس بزرگ این است که بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه دوره نوزایی را تجربه کند. این موضوع، سالها، از جمله بهخاطر عملکرد کشورهای صنعتی، با بیتوجهی روبرو بوده است. در نتیجه هم اکنون تنها ۱۴ درصد زمینهای کشاورزی آفریقا مورد بهرهبرداری هستند. درعین حال، بازدهی این بخش کمتر از یک سوم کشوری مثل چین است. وقت آن رسیده که کشورهای صنعتی دست از این خیال بردارند که میتوانند کشورهای جنوب را از دام گرسنگی نجات دهند. بیش از هر چیز این کشورها باید خود به موقعیتی برسند که بتوانند نیازهای خود را تامین کنند. برای این کار، نیاز به اصلاحات اساسی در زمینه سیاست کشاورزی اتحادیه اروپا وجود دارد و نیز اینکه سیاست تجارت آزاد آمریکا کمتر پرخاشجو باشد.
برای اینکه بحران به شانس تبدیل شود، کشورهای در حال توسعه هم باید خود بکوشند. این کشورها باید به وظیفه خود برای تخصیص ۱۰ درصد از بودجه ملی به بخش کشاورزی عمل کنند. بیش از این نباید در بازارها و نیز بانکها را، برای دریافت وام، به روی دهقانان بسته نگاه داشت.