حذف دلار از معاملات نفتی، از شعار تا واقعیت
۱۳۸۶ آبان ۲۹, سهشنبهروسای جمهور ایران و ونزوئلا در آخرین اجلاس اوپک در شهر ریاض کوشیدند با تکیه بر سقوط ارزش دلار در بازارهای جهانی، جناحی سیاسی/اقتصادی علیه آمریکا در این سازمان ایجاد کنند. هوگوچاوز حتی الگوی اقتدار اوپک در دهه هفتاد را طرح کرد.
امکان تحقق چنین ایدهای در اوپک، موضوع مصاحبه دویچه وله با علی دهقان دبیر سرویس سیاسی روزنامه اعتماد ملی است. به نظر دهقان، شعارهای سیاسی در درون اوپک شانسی ندارند و حرف اول را توان نفتی و اقتصادی کشورهای عضو میزند.
دویچهوله: آقای احمدینژاد دلار را تکه کاغذ بیارزشی خواندهاند در ریاض و خواستار خرید و فروش نفت براساس واحد پول دیگری شدهاند. آیا جایگاه ایران در اوپک بهگونهای هست که بتواند چنین پیشنهادهایی بدهد و امیدوار باشد که عملی هم بشوند؟
علی دهقان: اوپک با توجه به قدمتاش و نقشی که در عرضهی نفت بازار جهان ایفا کرده، در حال حاضر تبدیل شده به یک دولت فرامنطقهای. دولتی که خارج از مرزهای تعدادی از کشورهای نفتی عمل میکند و در خیلی از موارد کارکرد یک دولت را دارد. اپوزیسیون بودن در این دولت هم شرایط خاص خود را دارد. در اوپک تولید نفت در کنار توان افزایش آن حرف اول را میزند. منظورم از توان برای افزایش تولید، استفاده از ظرفیت فیزیکی نفت یا در اختیارداشتن یک جریان صنعتی نفت است که تولید نفت را برای هر کشوری در آینده تضمین میکند. همهی کشورها کم و بیش چنین ظرفیتی دارند اما در حال حاضر به نظر میرسد که وضعیت نفت ایران، آیندهی چندان مناسبی ندارد. سرمایهگذاریهایی که باید در ساختار صنعتی نفت صورت بگیرند، چندان مناسبت نیستند. همین مقداری قدرت نفتی ایران را در اوپک تحت تاثیر قرار میدهد. عربستان نزدیک به ۱۲ میلیون بشکه در روز تولید نفت دارد و سایر شیخ نشین های نفت خیز، معمولا حرف اول را در اوپک زده اند و بیشتر هم حرفشان به نفع کشورهای مصرف کننده بوده است. موضع این گروه در یکی دوسال گذشته شاید گاه تغییر کرده اما در دقیقه ۹۰ باز هم خیلی وقتها بخاطر پتانسیلها و رقابتهای اقتصادی که وجود دارد، به سمت مصرفکنندگان چرخیدهاند. روی حرف آقای احمدی نژاد نمیشود زیاد حساب کرد چون ایران و ونزوئلا در "دولت اوپک" توان نفتی چندانی ندارند. نه الان دارند و نه در آینده. حرفشان به کرسی نخواهد نشست و این گفتهها بیشتر شبیه شعارند.
با این توضیحات، تاکید هوگو چاوزه بر بازیافت اهمیت سیاسی اوپک و اشاره به اینکه باید برگردد به دوران دههی هفتاد، به نظر شما چه اهدافی را دنبال میکند؟ آن هم یک شعار شکننده است؟ مورد مصرف آن چیست؟
نفت نقش موثری در جهان ایفا میکند، اما باید این را نیز پذیرفت که کشورهای توسعهیافته، کنار ننشستهاند که میدان را به قدرتهای نفتی واگذار کنند. هوگو چاوز با توسل به نقشی که در تامین نفت ایالات متحده دارد چنین شعارهایی را میدهد. در این میان بحث انرژیهای جایگزین یا ذخایر نفتی را نباید از قلم انداخت. ذخایر نفتی فاکتوریست که همیشه باید به آن توجه داشت. آن چیزی که معمولا اعلام میشود، خیلی وقتها مطابق با واقعیت نیست. کشورهای توسعه یافته چرتکه و محاسبات خود را دارند. دههی هفتاد میتواند برای یکسری از اقدامها ملاک باشد، اما این را هم نباید فراموش بکنیم که پیش از این یا بعد از جنگ جهانی دوم کشورهای توسعهیافته توانستند با تولید جایگزین، خیلی از محصولات یا مواد اولیه را که توسط کشورهای حاشیهای تولید میشد، از میدان خارج بکنند. نباید قدرت اقتصادی کشورهای توسعهیافته را نادیده گرفت.
آقای احمدینژاد در عینحال در ریاض گفت که جمهوری اسلامی از سلاح نفت در مناقشات موجود استفاده نخواهد کرد آیا اصولا عدم صدور نفت ایران عملی هست؟
عدم صدور نفت ایران امکانپذیر هست، اما چرایی مسئله پرسشیست که هر دو طرف نزاع را دربرمیگیرد. اگر زمانی ایران این کار را بکند، آیا توان اقتصادی این را دارد که جوابگوی نیاز اقتصادی داخل باشد؟ دولت آقای احمدینژاد در این بیستوهفت سال گذشته شاید بزرگترین دولت به لحاظ وابستگی به منافع نفتی بوده است. استفادهای که از درآمدهای نفتی کرده، یا درآمدی که با فروش نفت در اختیار دولت آقای احمدینژاد بوده نسبت به دولتهای بعد از انقلاب بیسابقه است. چنین دولتی با چنین کارکرد نفتی، آیا میتواند در صورت عدم فروش نفت چرخهی اقتصادی یا آن عادت اقتصادی که در دوسال گذشته ایجاد کرده به شکل دیگری دربیاورد؟ بسیاری کارشناسان معتقدند که کشورهای مصرفکننده میتوانند جایگزینی برای نفت ایران داشته باشند یا از طریق غیراوپکیها یا حتی از طریق افزایش میزان تولید نفت برای بعضی کشورهای اوپک. اما بازهم این پرسش وجود دارد که آیا چنین توانی هست؟ تمام کشورهای نفتی به لحاظ دسترسی به صنایع تولید نفت بدترین روزهای خودشان را تجربه میکنند. موضوع از هر دو سو، پرسش برانگیز است.
بطور کلی تغییر ارز پرداخت بهای نفت ازدلار به هر وجه دیگر، چه تاثیری میتواند در اقتصاد ایران داشته باشد؟
ببینید! پیش از این هم در مورد برخی دیگر ازکالاها، دولت نهم این کار را انجام داده بود. تغییر دلار به یورو اولین ضربه را به فعالان اقتصادی کشور زد. مثلا یک وامی به صورت دلاری پرداخت شده بود، اما چرخش سیاست اقتصادی باعث شد که بازپرداخت این وام به صورت یورو باشد. نتیجه ورشکسته شدن برخی تجار داخلی بود. الان دلار دوباره دوران نزولی را دارد تجربه میکند و این نمیتواند خبر خیلی خوبی باشد. در عین حال سیاستهای جهانی، گاه در دقیقه ۹۰ تغییراتی را از خودشان نشان میدهند که نباید خیلی بابت این قضایا خوشحال باشیم.