«رهبر ونزوئلا شاید ۸ هفته بیشتر نتواند در قدرت بماند»
۱۳۹۲ اسفند ۱۲, دوشنبه
تورم، فساد، کمبود کالا و افزایش قتل و جرم و جنایت از جمله دلایل نارضایتیهای رو به گسترش در ونزوئلا و زمینهساز اعتراضهای گسترده اخیرعنوان میشوند.
ولی آیا بحران سیاسی در ونزوئلا روندی شبیه به اوکراین پیدا میکند؟ و آیا سرنوشتی مشابه سرنوشت رئیس جمهور اوکراین در انتظار نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلاست؟ هاینس دیتریش، تئوریسین و مشاور سابق دولت هوگو چاوز این گزینه را محتمل میداند.
دیتریش، جامعهشناس و اقتصاددان آلمانی استاد دانشگاههای مختلف در آمریکای لاتین است. اثر معروف او با عنوان "سوسیالیسم در قرن بیستویکم" و کتابهایی که مشترکا با نوام چامسکی منتقد معروف سیاستهای آمریکا نوشته در ۲۰ سال گذشته مورد توجه محافل سیاسی چپ در آمریکای لاتین بودهاند.
از جمله هوگو چاوز، رئیس جمهور فقید ونزوئلا و پدر سیاسی مادرو با تاثیرپذیری از آرای دیتریش گهگاه از او مشورت میگرفت.
دیتریش در مصاحبهای با سایت اشپیگل میگوید که وضعیت وخیم اقتصادی، ناتوانی دولت به انجام اصلاحات و منافع و دخالتهای خارجی وضعیت را در ونزوئلا نیز تا حدود زیادی شبیه اوکراین کردهاند.
"خطاهای یک رئیس جمهور"
لفاظیهای مادورو از نظر دیتریش عاملی است که در جامعه ونزوئلا شکاف افکنده است. جامعه از نظر رئیسجمهور ونزوئلا به دو بخش "وفاداران" به دولت و "فاشیستها" تقسیم شده است. اقدام دولت به دستگیری چهره نسبتا رادیکال اپوزیسیون، لئوپولد لوپز و سیاستهای اشتباه دیگر سبب شده نیروهای رادیکال در درون اپوزیسیون دست بالا را پیدا کنند.
دیتریش میگوید در کنار افزایش جرم و جنایت که کاراکاس، پایتخت ونزوئلا را در ردیف شهرهای با بالاترین رقم قتل قرار داده، شاید کمبود کالاهایی مانند کاغذ توالت و آرد کمتر مهلک به نظر برسد، ولی باعث نارضایتیهای اساسیاند.
کاهش ارزش بولیوار، پول ملی ونزوئلا، که سفر به خارج را هم با مشکلاتی روبرو کرده نیز مزید بر علت شده است. همه اینها به سرخوردگی گستردهای در میان مردم منجر شده است.
اینکه دولت برخوردی عقلانی در قبال نارضایتیهای مردم از خود نشان نمیدهد و بنا را بر سرکوب گذاشته نیز دیگ جوشان جامعه را جوشانتر میکند.
دیتریش یک سالی که مادرو در قدرت است را زمانی از دست رفته میداند که دولت او به سبب ضعف و ناکارایی نتوانسته کاری برای کاستن از نارضایتیها بکند.
دیتریش دولت اوباما را نیز متهم میکند که به سیاست تهاجمی در درون ونزوئلا دست زده و به بالاگرفتن شعله مناقشه در ونزوئلا کمک میرساند.
از نظر مشاور سابق دولت ونزوئلا اگر حکومت مادورو بخواهد بر بحران غلبه کند باید بلافاصله راهحلی برای کاهش تورم ۵۵ درصدی پیدا بیابد، تنگناها در تامین مایحتاج عمومی را رفع کند و برای کاهش قتل و جرم و جنایت بکوشد.
وی میافزاید که سپس باید نرخ مبادله دلار و بولیوار واقعیتر شود. به عبارت دیگر باید نرخ ارز تا حدود زیادی آزاد شود بدون آنکه خطری برای درآمدهای اقشار آسیبپذیر بهوجود آید.
گرایشهای مختلف مخالفان
دیتریش سپس در توضیح گرایشها و خواستهای مردمی که در خیابانها علیه دولت تظاهرات میکنند آنها را به سه دسته تقسیم میکند: یک گروه راستگرای افراطی شبهنظامی که مسلح هم است؛ دوم دانشجویانی که بسیاری از آنها فکر میکنند در یک نظام دیکتاتوری زندگی میکنند که درکی زیاد واقعی نیست. دسته سوم گروه وسیعی از هواداران چاوز هستند که از سیاستهای مادورو ناخشنودند و علیه شرایط بد زندگی خود دست به اعتراض زدهاند.
وی معتقد است اگر این نارضایتی در صفوف بقیه هواداران دولت هم سرایت کند، دولت راهی جز واگذاری قدرت بهسان اوکراین ندارد.
از نظر استاد اقتصاددان آلمانی و مشاور چاوز، مشکل این است که مادورو نه طرح و برنامهای برای هدایت کشور و نه ابزار لازم برای مدرنسازی اقتصاد آن را در اختیار دارد. تصور او این بوده و هست که با تقلید از سخنوری و رفتارهای چاوز و حفظ مدل اقتصادی او همه چیز خوب و ایدهآل خواهد شد.
دیتریش پیشبینی میکند که ظرف ۸ هفته آینده مادورو برکنار شود و جای خود را به یک شورای رهبری بدهد. از نظر او رهبری چاوزگرای ارتش و فرمانداران ایالات میدانند که سیاستهای مادورو، میراث انقلاب بولیواری چاوز را نابود میکنند و اگر تغییری ۱۸۰ درجهای در این سیاست صورت نگیرد همه خواهند باخت.
مشکلی به نام اپوزیسیون
مشکل اساسی دیگر از نظر دیتریش این است در اپوزیسیون هم کسانی دست بالا را دارند که اصولا اهل سازش و مدارا نیستند و جز به سقوط دولت نمیاندیشند. این سیاست هم غیراخلاقی و جنایتآمیز است که بهای آن باید با خون در خیابانها پرداخته شود، ولی ارتش اجازه قدرتگیری این اپوزیسیون را نخواهد داد.
مشاور سابق دولت ونزوئلا در پاسخ به این سوال اشپیگل که بالاخره راه حل بحران ونزوئلا چیست، میگوید: احتمالا روندی از میانجیگری با وساطت رهبران آمریکای لاتین یا اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی به جریان خواهد افتاد. یا شاید هم نوعی از ائتلاف بزرگ میان دولت و مخالفان شکل بگیرد به شرطی که نیروهای میانهرو در اپوزیسیون دست بالا را پیدا کنند.