فیلم "زیبا"، آئینهی تمامنمای زشتیهای جهان• گالری نماهای فیلم
۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعهروز اهدای جوایز هشتاد و سومین دورهی اسکار (۲۷ فوریه/۸ اسفند) نزدیک میشود. فیلم مکزیکی "زیبا"، جدیدترین ساختهی سینماگر معروف این کشور، آلهخاندور گونزالز ایناریتو، نامزد دریافت این جایزه برای "بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان" است.
خاویر باردم (Javier Bardem)، یکی از پرآوازهترین بازیگران سینمای مکزیک نیز که نقش اصلی فیلم "زیبا" را بازی کرده است، نامزد دریافت جایزهی اسکار به عنوان بهترین هنرپیشهی مرد شده است. او امسال برای همین عنوان، برندهی جایزهی جشنوارهی بینالمللی فیلم کن شد.
داستان فیلم
خاویر باردم، بازی خود را در فیلم "زیبا" در نقش یک کلاهبردار حرفهای به نام اوکسبال، یکی از دشوارترین بازیهای دوران هنرپیشگی خود میداند. زندگی داخلی این مرد قانونشکن که از راه قاچاق انسان و اجناس بنجُل، کارچاقکنی برای کارگران و پناهندگان "غیرقانونی" چینی و آفریقایی و رشوهدادن به پلیس و ... تأمین میشود، مانند زندگی شغلی او، درهم و آشفته است: اوکسبال، از آنجا که همسرش گاهی تعادل روانی خود را از دست میدهد و خانواده را ترک میکند، ناگزیر است برای دو فرزند خود، هم نقش پدر و هم مادر را بازی کند. او در این کار، همان اندازه موفق است که در رتقوفتقمشکلات مربوط به کارهای قانونشکنانهی خود.
زندگی روزانهی اوکسبال، مجموعهای است از دشواریهای طاقتفرسا، شکستهای جبرانناپذیر، درگیریهای بیپایان و کشمکشهای تحلیلبرنده. تیرهروزی این قاچاقچی همهفنحریف، روزی که پی میبرد به بیماری سرطان مبتلاست و چند ماهی بیشتر فرصت زندگی ندارد، به اوج خود میرسد. تنها انگیزهای که اوکسبال را در این چند ماه "سر پا نگهمیدارد"، عشق به فرزندان و کمک به همنوعان خود است که زیر بار دشواریهای زندگی، درهم شکستهاند.
کلاهبردار خوشقلب
سینماگر معروف مکزیکی "آلهخاندور گونزالز ایناریتو"، با قراردادن قهرمان خود در موقعیتهای استثنایی و تنگناهای اجتماعی که روال عادی زندگی او را میسازد، به آزمایش تواناییهای انسان برای حفظ خصلتهای انساندوستانهی او نشسته است. اوکسبال، هر چند از راههای غیرقانونی امرار معاش میکند، ولی با کلاهبرداران حرفهای "بد سرشت" که تمامی ارزشهای انسانی را فدای منافع شخصی خود میکنند، تفاوت دارد. محبت و عشق به فرزندان و "حاشیهنشینان و قربانیان جامعه"، تنها روزنهای است که زندگی سراسر تیرگی و تباهی او را روشن میسازد.
"آلهخاندور گونزالز ایناریتو"، در این چارچوب همچنین به نقد روابط پیچیدهی اقتصادی ـ اجتماعی متأثر از نظم نوین لیبرالیسم که بر جهان حاکم است، میپردازد و زندگی قربانیان آنها را با تصاویری کوبنده و تکاندهنده مینمایاند. او در این فیلم ، برخلاف سایر آثارش چون "۲۱ گرم" یا "بابل"، به روایت چند داستان که رشتههایشان سرانجام در هم بافته میشوند، نمینشیند، بلکه تنها یک داستان را در خط زمانیای مستقیم دنبال میکند. چرخشهای دراماتیک این داستان، قهرمان فیلم را همواره در برابر مسائل و دشواریهای بزرگ تر و لاینحلتری قرار میدهد. با آن که سرانجامِ داستان، در ابتدای آن آشکار است (مرگ قهرمان)، باز هم انگیزهی دنبالکردن رویدادهای پرکشش آن رنگ نمیبازد. چون هر بار دوربین رودریگو پریتو (فیلمبردار)، به ژرفا و کُنه واقعه نقب میزند و ابعاد و زوایای جدیدتری را در چارچوب خود میگنجاند. رودریگو پریتو، فیلمبرداری است که در کارهای پیشین آلهخاندور گونزالز ایناریتو نیز با او همکاری داشته است.
بارسلون زشت
شهر بارسلون، شهری که رویدادهای فیلم "زیبا" در آن رخ میدهد، بارسلون پرتکاپو و رنگارنگی نیست که کارگردان اسپانیولی، پدرو آلمادوا، از جمله، در فیلم "همهچیز دربارهی مادرم" یا سینماگر آمریکایی، وودی آلن، در کُمدی " ویکی کریستینا بارسلونا " به ما نشان میدهد. (خاویر باردم، در این فیلم نیز در نقش یک نقاش خونگرم و رمانتیک ظاهر میشود.) بارسلون ایناریتو، شهری کثیف، بیرحم، شلوغ و نیمه ویران است. با این حال پیام کارگردان "زیبا"، به یأس آلوده نیست: زشتیهای تحملناپذیر زندگی را تنها میتوان با عشق و ابراز مهر و محبت، زیبا کرد.
برای پیبردن به داستان فیلم و دیدن نماهای آن، روی نشانهی » کلیک کنید:
FF/FW