قابل: سخنان فرمانده سپاه، چهره عریان کودتاست
۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبهاعلام شروط حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس توسط محمد خاتمی با واکنش گستردهای بین ایرانیان روبهرو شده و دو طیف مخالف و موافق این سخنان بهوجود آمدهاند. اوایل تیر ماه ۹۰ آقای خاتمی، شرکت اصلاحطلبان در انتخابات دوره نهم مجلس را به «برگزاری انتخابات سالم، آزادی زندانیان، ایجاد فضای باز، سالم و امن سیاسی» مشروط کرد.
چند روزی پس از اظهارات محمد خاتمی، سردار محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران در واکنش به سخنان خاتمی گفت، شرط شرکت محمد خاتمی «اعلام برائت از گذشته» است. منظور فرمانده سپاه، برائت از مواضعی است که آقای خاتمی در همراهی با معترضان به نتایج اعلامشده در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ داشتند.
احمد قابل، پژوهشگر دینی و کنشگر سیاسی در گفتوگو با دویچه وله سخنان فرمانده سپاه ایران را مدرک دخالت سپاه و کودتای آنان در انتخابات سال ۸۸ ارزیابی میکند.
دویچهوله: اعلام شرایط حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هشتم توسط آقای خاتمی، منجر به ایجاد دو طیف مخالف و موافق حضور در انتخابات شده است. نظر شما در اینباره و دلایلی که هردو گروه برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مطرح میکنند چیست؟
احمد قابل: اصل این دیدگاههای متفاوت، دیرزمانی است که در جمع اصلاحطلبان و بعدا جنبش سبز وجود داشته و اینطور نیست که با گفتههای آقای خاتمی این اتفاق افتاده باشد. آقای خاتمی در صحبتهای اخیر خود شرایط امروز را در نظر گرفتهاند. طبیعی است با زمینهی ذهنی و نظری خود، اصل را بر این گذاشتهاند که اگر شرایط مناسبی در کشور وجود داشته باشد و چشمانداز یک انتخاب صحیح و مردمی وجود داشته باشد، در انتخابات شرکت کنند.
اصل ماجرا این است که این دو دیدگاه از گذشته وجود داشته است. مثلا من که خودم را یک اصلاحطلب و دوست آقای خاتمی میدانم، در انتخابات سال ۸۸ شرکت نکردم و به هیچکس رای ندادم. با اینکه به لحاظ مواضع از امثال آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی دفاع میکردم، اما آن مواضع را کافی نمیدانستم.
منتها از قبل نمیشد راجع به این مسئله داوری قطعی کرد. من حدس میزدم و این حدس اتفاق افتاد. دوستان ما حدس میزدند که میشود شرکت کرد و مانند سال ۷۶ ماجرا را به نفع مردم تمام کرد. اما در این حدسها معمولا بعد از اتفاق است که معلوم میشود چه کسی درستتر میاندیشیده است.
الان هم عدهای میگویند که اصلاً در انتخابات شرکت نکنیم و مبنا را بر این بگذاریم که انتخابات را تحریم کنیم. عدهای هم میگویند اگر شرایط تغییر کند، باید شرکت کرد. به نظرم میآید که حتی آنهایی که دیدگاه تحریم انتخابات را دارند، اگر نظارت استصوابی لغو شود، وضعیت بهگونهای شود هرکس که میتواند کاندیدا شود، بیاید کاندیدا بشود و هیچ رد صلاحیتی وجود نداشته باشد، اجازهی تبلیغات به همه بدهند، سانسور نکنند، رادیو تلویزیون در اختیار افراد باشد و اگر هم نیروهای مردمی به مجلس راه یافتند، مجلس به عنوان یک ابزار قدرت و یک جناح مطیع برای رهبری نباشد در این صورت، بخش اعظم کسانی که تحریمی هستند نیز از تحریم دست برمیدارند و وارد میدان میشوند.
البته کسانی هستند که میگویند ما اصلا حاضر نیستیم تحت عنوان قانون اساسی جمهوری اسلامی هیچگونه فعالیتی داشته باشیم. طبیعتا آنها هم حق دارند اظهارنظر کنند، اما فکر میکنم در شرایط کنونی، با توجه به مقدورات مردم، آن بخش نمیتوانند رای اکثریت ملت را از آن خودشان بکنند. اکثریت ملت حاضر نیستند راههای خیلی پرهزینه را انتخاب کند.
از قبل این نظریات وجود داشته، حتی قبل از ماجرای انتخابات سال ۸۸، میتوان گفت در طی ۳۰ گذشته این نظر وجود داشته که اگر انتخابی را مناسب میدید و فکر میکرد که میتواند او را به مطلوب خود برساند، تصمیم میگرفت در انتخابات شرکت کند. اگر شرایط را نامطلوب ارزیابی میکرد شرکت نمیکرد و سعی میکرده در مقام تبلیغات هم از دیگران بخواهد که شرکت نکنند. پس این دوگانگی وجود داشته و اینطور نیست که صحبتهای اخیر آقای خاتمی موجب این انشقاق و دوگانگی شده باشد.
سردار جعفری فرماندهی سپاه از آقای خاتمی و اصلاحطلبان خواسته که برای شرکت در انتخابات از مواضع خود برائت جویند. این نظر سردار جعفری در بین خود اصولگرایان هم با انتقادهایی مواجه شده ولی بهنظر میرسد چنین دیدگاهی در میان گروه حاکم وجود دارد. شما نوع رفتار حکومت را در انتخابات آینده چگونه پیشبینی میکنید؟
بعضی از اعضای شورای نگهبان که طبق قوانین فعلی جمهوری اسلامی حق رد صلاحیت دارند، ابراز کردهاند، کسانی که در ماجراهای بعد از انتخابات سال ۸۸، به اصطلاح خودشان "طرف فتنه را گرفتهاند" و از "سران فتنه" حمایت کردهاند و با حرکت اعتراضی مردم همراهی کردهاند، قطعا رد صلاحیت خواهند شد. پس اگر آقای جعفری مطلبی میگوید، همان سخنان را بازتاب داده است.
ولی اینکه فردی در مقام فرماندهی سپاه یعنی یک نهاد نظامی، بر خلاف قوانین رسمی کشور اینگونه صحبت میکند، نشاندهندهی چهرهی عریان کودتا است. وقتی فرماندهی سپاه بر خلاف قوانین کشور شرط میگذارد، مدرک اثبات سخن کسانی است که از کودتای نظامی خبر داده بودند.
در هیچیک از قوانین انتخاباتی نوشته نشده که کسی برای تایید صلاحیت یا کاندیداتوری باید از کسی اعلام برائت کند. این شرط را فرماندهی سپاه تحمیل میکند. پس معلوم میشود که این ارادهی مافوق قانون، ارادهی نظامی است. پس معلوم میشود که نظامیان در این کشور کودتا کردهاند. گرچه سعی میکنند ظاهر را حفظ کنند و بگویند که نه کودتایی نشده است. آنها حق چنین اظهارنظرهایی ندارند.
مگر اینکه رسما بخواهند بگویند که شرایط کشور، شرایط حکومت نظامی است و در شرایط حکومت نظامی این نظامیان هستند که شرایط را برای انتخاب شونده و انتخاب کننده تعیین میکنند.
متاسفانه این اتفاق افتاده است و فکر میکنم پاسخ به سخنان فرمانده سپاه این است که، اگر این آقایان (نظامیان) مدعی تعیین شرایط قانونی هستند، لطف کنند خیلی واضح بگویند که ما الان در شرایط حکومت نظامی بهسر میبریم. اگر شرایط حکومت نظامی نیست، نظامیان حق ندارند بر خلاف قوانینی که مجلس خودشان تصویب کرده و حکومت خودشان تایید کرده است، شرط اضافی بگذارند.
این روزها "پرسش چه باید کرد" مشغله ذهنی بسیاری از مخالفان و منتقدان و معترضان است. پیشنهاد مشخص شما به عنوان یک کنشگر سیاسی در برابر ایده شرکت در انتخابات با شروطی که آقای خاتمی تعیین کردهاند یا عدم شرکت چیست؟
آقای خاتمی پیش از این هم گفته است با شرایط فعلی انتخابات و به سبکی که در سال ۸۸ بروز یافت، عملا هر انتخاباتی که صورت بگیرد، به نتیجه نخواهد رسید. یعنی آرایی که مردم بهصندوقها میریزند یک چیز است و نتایج اعلام شده از سوی برگزار کنندگان انتخابات چیزی بر خلاف آن…
منظورم پیشنهاد مشخص خود شما بود...
همین را میگویم. اگر شرایط، شرایط فعلی باشد، طبیعی است که نه فقط خود من که هیچ عاقلی قبول نمیکند مردم را برای شرکت در یک نمایش انتخاباتی فرابخواند. چون دعوت از مردم برای حضور در چنین نمایشی، به منزله تایید این نمایش است.
پس اگر شرایط این است که کودتاچیان هرکس را بخواهند از صندوق درمیآورند، شرکت در چنین نمایشی، عقلا امر قبیحی است و دعوت کردن از دیگران برای اینکه در چنین نمایش مسخرهای شرکت کنند، کار عبث و بیهودهای است.
ولی اگر شرایط نسبت به سال ۸۸ عوض شده و به گونهای باشد که تضمینی وجود دارد برای اینکه رای مردم خوانده شود و تضمینی وجود دارد برای کسانی که شایستگی نمایندگی مردم را دارند کاندیدا شوند و رد صلاحیت نشوند، یعنی نظارت استصوابی لغو شده باشد، مثلا با مذاکره به این مسائل رسیده باشند، اگر چنین تضمینهای عملی وجود داشته باشد، آن موقع شرکت کردن در این انتخابات یا دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات، چون انتخابات حقیقی خواهد بود، امر معقول و خردمندانهای است.
افرادی مانند مصطفی کواکبیان یا رسول منتجبنیا، برای شرکت در انتخابات اعلام آمادگی کردهاند. به نظر شما، چه لایهها و طیفهایی از اصلاحطلبان چنین دیدگاهی دارند و در شرایط فعلی، بدون هیچ پیششرطی قصد شرکت در انتخابات دارند و برای اینکار برنامهریزی میکنند؟
آقای کواکبیان در انتخاباتی که تمام کاندیداهای اصلاحطلب شناخته شده رد صلاحیت شدند، رای آورد و به مجلس رفت. الان هم تصور میکند میتوان این مسئله را تکرار کرد. احساس میکند حاکمیت برای نمایش دمکراسی، در مجلس بعد هم مثلا ۲۰ نفر به اسم اصلاحطلب را به گونهای به مجلس راه میدهد تا اگر فردا من اصلاحطلب اعتراض کردم که شرایط انتخابات دمکراتیک نبوده است، بگویند ببینید افرادی مانند آقای کواکبیان یا منتجبنیا در مجلس هستند.
این افراد هم باید از کسانی باشند که به تعبیر آنها از "سران فتنه" اعلام برائت کرده باشند. یعنی اصلاحطلبانی که به قول بعضی از آقایان "از اصلاحطلبی استعفا کرده باشند". خیال میکنند اصلاحطلبی یک حزب است که میشود از آن استعفا کرد. در صورتی که اصلاحطلب یعنی کسی که روش اصلاحی برای رسیدن به حق حاکمیت ملت را انتخاب کرده است. ما اسم چنین کسی را اصلاحطلب نمیگذاریم. چون الان بین اقتدارگرایان هم کسانی هستند که دیدگاهشان نسبت به مجموعهی اصلاحطلبان، دیدگاه خیلی منفی نیست اما با شرایط کنونی که حاکمیت بر جامعه تحمیل کرده، موافقاند و هیچ مخالفتی نمیکنند. افرادی مانند آقای کواکبیان یا منتجبنیا میشوند جزو این طیف، نه اینکه بگوییم اینها اصلاحطلب هستند و در حال وارد شدن به مجلس هستند.
اگر کسی میخواهد در انتخابات شرکت کند و جزو استثناهایی باشد که قصد دارند چهره حاکمیتی کاملا دیکتاتور و مستبد را آرایش کند تا حاکمیت بتواند پز دهد که ما دمکراتیک هستیم و ببینید چندتا از نیروهای مخالفمان هم در مجلس هستند، برود شرکت کند. احتمال هم دارد در جایی مردم بهصورت جزیرهای او را انتخاب هم بکنند.
اما این خیلی دور از اخلاق است که وقتی آنها میبینند حق حاکمیت مردم تهران، تبریز، خراسان را از آنها میگیرند ولی مثلا در شهر کوچکی مانند گرمسار یا سمنان که فقط یک نماینده میتواند انتخاب کند و اجازه میدهند یک نفر اصلاحطلب بطور استثنا انتخاب بشود بیانصافی است اگر به مجلس راه یابند. این انسان اصلاحطلب نیست.
به یک معنا فقط برای اینکه یک کرسی مجلس را بهدست بیاورد رفته خود را رفته به حاکمیت فروخته. اشکالی ندارد! این دیدگاه اوست ولی نباید او را اصلاحطلب دانست. حال برفرض در مجلس چهارتا حرف هم بزنند که مشابه حرف اصلاحطلبان باشد، چهارتا موضع هم بگیرند که مشابه مواضع اصلاحطلبان باشند، حساب اینها را باید از اصلاحطلبان جدا کرد.
نهایتا اصلاحطلبان باید بنشینند و بررسی کنند، اگر هنوز شرایط سال ۸۸ بر انتخابات کشور و مجریان انتخابات حاکم است، شرکت در انتخابات معقول نیست. اگر هم نه، توانستند شرایط را ولو با مذاکره و تضمینهای پس پرده تغییر دهند، آن وقت شرکت در انتخابات معقول خواهد بود.
حسین کرمانی
تحریریه: مصطفی ملکان