ملت عجیب و غریب ایران
۱۳۸۷ بهمن ۱۴, دوشنبهرسانههای آلمانی از زاویههای مختلفی به سالگرد انقلاب ایران میپردازند. برخیها وقایعنگاری میکنند، برخیها گزارشی از امروز ایران میدهند، برخیها به سراغ خود ایرانیان، بویژه ایرانیان مقیم آلمان میروند و از زبان آنان باز میگویند که بر ایران در این سی سال چه گذشته است. برخیها هم به سراغ "متخصصان" میروند، تا از قول آنان با خصلتهای انقلاب و رژیم پس از آن آشنا شوند.
انقلاب ایران و سیر وسرنوشت آن زاویههای بسیار متنوعی برای بررسی در اختیار میگذرد. کسی حرف کم نمیآورد.
آیا مردم میدانستند ...
یکی از کسانی که مدام در مورد انقلاب ایران نوشته و حرف زده، پتر شل-لاتور (Peter Scholl-Latour) است. "رادیو آلمان" (Deutschlandfunk) به مناسبت سالگرد انقلاب با او مصاحبه کرده است. در آغاز مصاحبه، پتر شل-لاتور، این گونه معرفی میشود: او یکی از معدود روزنامهنگاران آلمانی است که به طور مستقیم تولد انقلاب را تجربه کرده و در طی سالها سرنوشت آن را دنبال کرده است.
شل-لاتور، در بسیاری از مصاحبههای خود در مورد ایران، از گفتن و بازگفتن این موضوع سیر نمیشود که با آیتالله خمینی، رهبر انقلاب ملاقات کرده و خود سرنشین همان هواپیمایی بوده که خمینی با آن از فرانسه راهی ایران شده است.
پتر شل-لاتور در مصاحبه با "رادیو آلمان" پس از بیان شمهای از داستان تماس خود با انقلاب و انقلابیان ایران، با این پرسش مواجه میشود که آیا ایرانیان میدانستند که از خمینی چه نصیبشان خواهد شد. پاسخ او این است که «بی شک، نه». دلیل آن را شل-لاتور در "ولایت فقیه" میداند که اصل اساسی آن یک "سامانهی سیاسی به کلی نو" است. به گفتهی شل-لاتور هدف مردم چنین چیزی نبود و این چیزی نیست که امروزه شیعیان عراق بخواهند.
مردمی سخرهگر
از پتر شل−لاتور در "رادیو آلمان" پرسیدهاند که آیا ایرانیان مذهبیتر شدهاند. پاسخ او این است که گرایش به مذهب فروکش کرده است. او در ادامه گفته است: «ایرانیان مردم عجیب و غریبی هستند. از یک سو عمیقا مذهبیاند، از طرف دیگر تا حدی سُخرهگرند.» شل-لاتور میگوید مردم ملاها را دوست ندارند، و میافزاید که البته ممکن است در روستاها چنین نباشد، زیرا آنان یک "کارکرد اجتماعی" دارند.
شل−لاتور انقلاب ایران را یک انقلاب اجتماعی میداند، به این اعتبار که «همه چیز را زیر و رو کرد.»
تصویرهای مختلف
مردم ایران واقعا عجیب و غریب هستند، از جمله به این دلیل که تصویرهای مختلفی از خودشان به عالم عرضه میکنند. پترشلـلاتور، میگوید، مردم ایران عمیقا مذهبیاند، ولی اولریش پیک (Ulrich Pick)، گزارشگر تلویزیون شبکهی یک آلمان (ARD) در استانبول، در گزارشی از تهران تصویری از یک ایران مذهبی را، تصویری دروغین میخواند. او میگوید: «اکثریت مردم ایران دیگر مایل نیستند به تبلیغات دینی حکومت، گوش دهند.» به نظر اولریش پیک، علت این امر دخالت دین در زندگی خصوصی مردم است. از طریق این دخالت « نه تنها به ارج و قرب اسلام افزوده نشد، بلکه از آن کاسته شد.»
اسلامیسم، نه اسلام
روزنامهی "فرانکفورتر آلگماینه" لازم دیده است یادآور شود آنچه در مورد رواج و برآمد آن در جاهایی چون ایران و افغانستان سخن میرود، نه "اسلام"، بلکه "اسلامیسم" است که یک ایدئولوژی سیاسی است.
این ایدئولوژی را به باور ولفگانگ گونتر لرش (Wolfgang Günter Lerch)، نویسندهی مقالهی "نوزایش اسلامیسم" در روزنامهی "فرانکفورتر آلگماینه"، نخست اخوان المسلین پروراندند. اسلام سیاسی پس از شکستاعراب در جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ نیرو گرفت و شروع به گسترش کرد.
به نظر لرش، این ایدئولوژی در بعضی جاها هنوز شانس قدرتگیری دارد، در برخی جاها نفوذش را از دست داده است. او نظام اسلامی ایران را یک الگوی برانگیزاننده نمیداند.
دولت و جامعه
در آستانهی سیامین سالگرد انقلاب ایران، کتابهای تازهای هم در مورد این انقلاب به زبان آلمانی منتشر شده است. یکی از آنها به قلم فولکر پرتس است، مدیر "بنیاد دانش و سیاست" و از متخصصان بنام مسائل ایران. مشخصات کتاب او چنین است:
Volker Perthes: Iran - eine politische Herausforderung. Die prekäre Balance von Vertrauen und Sicherheit, Suhrkamp Verlag, Frankfurt/Main 2008, 159 Seiten, 9 Euro
بهمن نیرومند، نویسنده و تحلیلگر مشهور ایرانی در آلمان، کتاب پرتس را در "تاگس تسایتونگ"، روزنامهی چاپ برلین، معرفی و نقد کرده است. نیرومند مینویسد:
«پرتس تاریخ جمهوری اسلامی را دوره میکند و به این نتیجه میرسد که تعیینکننده برای تصمیمگیریهای سیاسی در آن، حتا در دورهی کنونی، یعنی دورهی احمدینژاد، در نهایت نه علایق ایدئولوژیک، بلکه علایق ملی بوده است. این به این معناست که دولت ایران، با وجود جهتگیری اسلامی، یا حتی اسلامیسیتی خود، بنیادگرایانه و احساساتی رفتار نمیکند و تصمیماتش را بر پایهی سنجش دادههای واقعی میگیرد.»
بهمن نیرومند به نویسنده انتقاد میکند که برداشت او، در مورد حساب و کتابهای درون خود جریانهای اسلامی درست است، اما او به این نکته توجه ندارد که رژیم وقتی با جامعه مواجه میشود، خشونتی تام از خود بروز میدهد.
هدف کتابهایی چون کتاب پرتس، به نوشتهی بهمن نیرومند، توضیح این موضوع به سیاستمداران غربی است که رژیم ایران، "منطقی" فکر میکند و حساب کار خود را دارد. در این تصویرها، معمولا جامعهی ایرانی حضور ندارد. به نوشتهی بهمن نیرومند، به همین دلیل نیز هست، که در کتاب پرتس از "جامعهی مدنی" ایران و مقاومت آن در برابر سرکوبگریهای رژیم، سخنی در میان نیست.