هاشمی رفسنجانی؛ از مرد شماره دو نظام تا "رهبر فتنه"
۱۳۹۵ دی ۲۰, دوشنبه* زندگی سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی پس از آشنایی او با آیتالله خمینی و از دهه ۱۳۴۰ آغاز شد. فعالیتهای او در این دوره سخنرانی در مساجد و حمایت مالی از گروههایی مانند فدائیان اسلام، جمعیت موتلفه و مجاهدین خلق بود. مضمون این فعالیتها نیز همانند آیتالله خمینی، مخالفت با حکومت محمدرضا پهلوی و اصلاحات او بود. ستیزهگری آیتالله خمینی با حکومت محمدرضا پهلوی پس از تغییر قانون انتخابات و به رسمیت شناختن حق رای زنان آشکار شد. به باور ناظران، مجموعه اصلاحات شاه در دهه ۱۳۴۰، پایههای اجتماعی سنتگرایان ایران را بهطور جدی در معرض تهدید قرار داده بود. تا سال ۱۳۵۷ و پیروزی "انقلاب اسلامی" در ایران، هاشمی رفسنجانی چندین بار بازداشت شد و در مجموع بیش از ۴ سال را در زندان گذراند.
* در سال ۱۳۵۷ و در ماههایی که اعتراضها علیه حکومت شاه در ایران بالا گرفت، اکبر هاشمی رفسنجانی در کنار کسانی چون محمد بهشتی، مرتضی مطهری و محمد مفتح، نقش مهمی در هماهنگی تظاهرات و اعتصابها و اجرای رهنمودهای آیتالله خمینی که در پاریس مستقر بود بازی کرد. این عده بعدها به دستور آیتالله خمینی و با افزودهشدن شمار دیگری از روحانیون مانند محمدجواد باهنر، محمدرضا مهدوی کنی و علی خامنهای، "شورای انقلاب" را تشکیل دادند.
* در نخستین روزهای پس از ورود آیتالله خمینی به ایران، اکبر هاشمی رفسنجانی کسی بود که حکم انتصاب مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت را در محل استقرار موقت آیتالله خمینی در مدرسه علوی قرائت کرد. از نگاه ناطران، این رخداد تاریخی، نشان از جایگاه ویژه هاشمی رفسنجانی و ارتباط نزدیک او با "رهبر انقلاب" داشت.
بیشتر بخوانید: لحظه به لحظه با واکنشها به درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی
* پس از پیروزی "انقلاب اسلامی" هاشمی رفسنجانی مدتی سرپرستی وزارت کشور را بر عهده داشت. در همین دوره او به همراه روحانیونی مانند محمد بهشتی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمد جواد باهنر و علی خامنهای "حزب جمهوری اسلامی" را بنیان گذاشت. این حزب چند سال بعد به درخواست هاشمی رفسنجانی از آیتالله خمینی، منحل شد.
* او همانند دیگر رهبران تراز اول جمهوری اسلامی، از اشغال سفارت آمریکا و گروگان گرفتن دیپلماتهای آمریکایی توسط دانشجویان تندرو هوادار آیتالله خمینی پشتیبانی کرد. پس از مرگ آیتالله خمینی و زمانی که به ریاست جمهوری رسیده بود، از این اقدام به عنوان یک "اشتباه" یاد کرد.
* در سال ۱۳۵۹ نخستین دوره "مجلس شورای اسلامی" تشکیل شد. اکبر هاشمی رفسنجانی از تهران وارد مجلس شد و ریاست آن را بر عهده گرفت. تا سال ۱۳۶۸ او رئیس مجلس شورای اسلامی بود.
* در سال ۱۳۶۰ او به همراه یارانش در حزب جمهوری اسلامی نقش مهمی در برکناری بنیصدر، نخستین رئیسجمهوری نظام تازهتاسیس داشت. پس از برکناری بنیصدر، هاشمی رفسنجانی عملا فرماندهی جنگ را بر عهده گرفت؛ جنگی که از اواخر تابستان ۱۳۵۹ با حمله عراق به خاک ایران آغاز شده بود. با اینکه بعدها علی خامنهای به جای بنیصدر، به ریاست جمهوری رسید، اما هاشمی رفسنجانی تا پایان جنگ کماکان به عنوان جانشین فرمانده کل قوا ماند. همین مقام و موقعیت بود که او را در نظر عموم به عنوان مرد شماره ۲ نظام پس از آیتالله خمینی مطرح میکرد.
* از سال ۱۳۶۰ تا هنگام درگذشت آیتالله خمینی، اکبر هاشمی رفسنجانی در دو حادثه سیاسی مهم، مواضع میانهی توام با سکوت پیشه کرد. یکی در باره جدال آشکار و پنهان میان علی خامنهای رئیسجمهور و میرحسین موسوی نخستوزیر، و دیگری در باره عزل آیتالله منتظری از مقام جانشینی خمینی. رفسنجانی با وجود داشتن جایگاه بسیار بالا در ساخت قدرت، با مهارت تمام از موضعگیری مشخص له یا علیه در این دو رویداد طفره رفت. در اختلاف میان موسوی و خامنهای میشد نشانههای خفیفی از تمایل او به جانبداری از میرحسین موسوی را دید اما در جریان برکناری آیتالله منتظری، دستکم در برابر افکار عمومی سکوت اختیار کرد و این سکوت تا هنگام مرگ ادامه یافت.
* در سال ۱۳۶۵ هاشمی رفسنجانی نقش مهمی در رفع و رجوع رسوایی موسوم به "مک فارلین" بازی کرد. مک فارلین، مشاور امنیت ملی رونالد ریگان، رئیس جمهور آمریکا بود. او همراه هیئتی به تهران میرود و در هتل هیلتون تهران با مقامهای ایرانی - از جمله حسن روحانی، رئیس جمهور کنونی - مذاکره میکند. نتیجه این مذاکرات تحویل مقادیر زیادی سلاح بهویژه موشک تاو به ایران بود. ظاهرا این سلاحها از انبارهای اسرائیل به ایران منتقل شده بود. قرار بود پول سلاحها را در اختیار مخالفان نیکاراگوئه (کنتراها) قرارگیرد. علاوه براین قرار بود تعدادی از گروگانهای آمریکایی در لبنان نیز با وساطت ایران آزاد شوند. افشای این معامله در روزنامه "الشراع" لبنان، برای نظامی که از بدو روی کار آمدن شعار ضدآمریکایی و ضداسرائیلی میداد، مایه دردسر و آبروریزی شده بود.
* در سال ۱۳۶۷ این اکبر هاشمی رفسنجانی بود که توانست آیتالله خمینی را به پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ شورای امنیت و پایان جنگ ایران و عراق قانع کند.
* در سال ۱۳۶۸ و پس از مرگ آیتااله خمینی، هاشمی رفسنجانی نقش مهمی در نشاندن علی خامنهای به جایگاه ولایت فقیه بازی کرد. در اجلاس خبرگان، او با نقل خاطرهای توانست حمایت لازم را برای علی خامنهای کسب کند. او گفته بود: «در جلسهای با حضور سران سه قوه، آقای نخستوزیر (موسوی) و حاج احمد آقا در محضر امام بحث شد. حرف ما با حضرت امام این بود که اگر این قضیه اتفاق بیافتد [برکناری آیتالله منتظری] ما بعدا با قانون اساسی مشکل داریم؛ زیرا ممکن است خلأ رهبری پیش بیاید. ایشان گفتند: «خلأ رهبری پیش نمیآید و شما آدم دارید» گفتم: «چه کسی؟» ایشان در حضور آقای خامنهای گفتند: «این آقای خامنهای».
* در سال ۱۳۶۸ و اندکی پس از تعیین علی خامنهای به عنوان رهبر، هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. پیش از این انتخابات، با تغییراتی در قانون اساسی، پست نخستوزیر حذف شده بود. ریاست جمهوری رفسنجانی تا سال ۱۳۷۶ ادامه یافت. وظیفه اصلی او در دوره هشتساله ریاست جمهوری، بازسازی مناطق جنگزده و احیای اقتصاد بود. در این دوره از سوی اطرافیان و هوادارانش لقب "سردار سازندگی" گرفت.
* در دو دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، ماشین ترور نظام جمهوری اسلامی، زیر نظر و هدایت علی فلاحیان وزیر اطلاعات او به شدت فعال شد. دستکم ۸۰ تن از مخالفان حکومت در خارج از ایران ترور شدند. عبدالرحمن قاسملو، کاظم رجوی، فریدون فرخزاد، عبدالرحمن برومند، شاپور بختیار، صادق شرفنکندی قربانیان نامدار این ترورها بودند. رفسنجانی در نمازجمعهها این ترورها به "اختلافات داخلی" گروههای سیاسی مخالف نظام نسبت میداد. در جریان رسیدگی به ترور میکونوس در سال ۱۹۹۲(۱۳۷۱)، در حکم دادگاه آلمان از اکبر هاشمی رفسنجانی، در کنار علی خامنهای، علیاکبر ولایتی و علی فلاحیان به عنوان آمران کشتار در رستوران میکونوس برلین نام برده شد.
* در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی فضای سیاسی داخل ایران نیز فضای بسته و توام با سرکوب رسانهها و منتقدین بود. خاطرهای از عزتالله سحابی در این باره گویای فضای حاکم در این دوره است. در خرداد ۱۳۶۹ گروهی از اعضای نهضت آزادی و ملیمذهبیها بازداشت شدند. عزتالله سحابی که یکی از بازداشتشدگان بود گفته است: «ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونهای است که ما در انزوای کامل قرار گرفتهایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. در رابطه با این نامه، ۲۳ نفر را بازداشت کردند که یکی از آنها من بودم. بعد از دستگیریها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزتالله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم.»
* در سال ۱۳۷۶ اکبر هاشمی رفسنجانی در جلوگیری از دستکاری نهادهای قدرت در انتخابات ریاست جمهوری نقش مثبتی بازی کرد. نتیجه آن شد که محمد خاتمی با رای بالایی به ریاست جمهوری انتخاب شود. خاتمی نامزد دلخواه علی خامنهای نبود.
* از سال ۱۳۷۶ تا هنگام مرگ، هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود؛ مجمعی که فاقد وزن جدی در ساختار قدرت بوده و از نگاه ناظران سیاسی، محل تجمع بازنشستگان و بیرونشدگان از گردونه اصلی قدرت در نظام جمهوری اسلامی است.
* در انتخابات دوره ششم مجلس در سال ۱۳۷۸، اکبر رفسنجانی برای ورود به مجلس نامزد شد، اما نتوانست در فهرست ۳۰ نفره منتخبین تهران قرار گیرد. با بازشماری آرا تهران که به ابطال صدها هزار رای مردم از سوی شورای نگهبان منجر شد، او با رای پایین و به عنوان نفر آخر به مجلس راه یافت، اما در نهایت داوطلبانه از نمایندگی مجلس کناره گرفت.
* او در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی هدف حملات شدید نیروهای جوان و سرکش "اصلاحطلب" قرار گرفت. به او "عالیجناب سرخپوش" گفتتند و به قتل مخالفان و فساد گسترده اقتصادی متهماش کردند. تصور برخی ناظران این بود که این رفتار اصلاحطلبان(جناح چپ سابق)، نوعی انتقامگیری از رفسنجانی به خاطر حذفشدنشان در دوره پس از مرگ خمینی بوده است.
* در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ هاشمی رفسنجانی عزم کرد دوباره به صحنه اصلی قدرت بازگردد. رقیب اصلی او در این انتخابات محمود احمدینژاد بود که بهطور پنهان از سوی کانون اصلی قدرت پشتیبانی میشد. اما در کارزار انتخاباتی، هاشمی رفسنجانی در نظر عامه، نماینده نظام، نماینده ثروت وقدرت و فساد جلوه داده شد، در حالی که احمدینژاد خود را از مردم، و فردی "پاکدست" و در مقابل ثروت و قدرت و فساد معرفی میکرد. هاشمی رفسنجانی در این فضای قطبیشده بازی را به رقیب خود واگذار کرد.
* در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ او از میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاحطلبان حمایت کرد. "نتایج اعلامشده" انتخابات خلاف انتظار میلیونها رایدهنده بود و به همین دلیل به اعتراضهای گسترده و خونینی منجر شد. دهها نفر کشته و صدها نفر بازداشت شدند. در این اعتراضهای ادامهدار، هاشمی رفسنجانی در کنار مردم و معترضان قرار گرفت و به این ترتیب نقطهی عطفی را در کارنامه سیاسی خود ثبت کرد. او در آخرین خطبههای نماز جمعه تهران نتایج انتخابات را از دید مردم "مشکوک و تردیدآمیز" خواند و از حاکمیت خواست تا با آزاد کردن زندانیان سیاسی، اعتماد را به مردم بازگرداند.
* این اظهارنظر هاشمی رفسنجانی نیز مربوط به همین دوره است: «اگر مردم ما را بخواهند حکومت میکنیم و اگر نخواهند میرویم. حکومت پول دارد. نیرو دارد میتواند در خیابان آدم جمع کند ولی گروه مقابل یک عده استاد، دانشجو، کارگر، مدیر، صنعتگر هستند و درست نبود که بسیج و سپاه در مقابل مردم قرار داده شوند... چطور میشود میلیونها نفر در خیابان بیانند و بگویند در انتخابات تقلب شده است و به انتخابات تردید نکرد؟»
* پس از این اظهارنظر بود که هاشمی رفسنجانی همسو با "سران فتنه" خوانده شد و خانوادهاش زیر فشار قرار گرفت. مهدی هاشمی، فرزند کوچکش ناگزیر به خروج از کشور شد، اما چند سال بعد بازگشت و زندانی شد. فائزه هاشمی نیز شش ماه را در اوین گذراند. هدف فشارها علیه فرزندان هاشمی رفسنجانی، وادار کردن او به تغییر مواضعاش بود.
* مرحله بعدی فشار علیه هاشمی رفسنجانی خارج کردن کنترل دانشگاه آزاد از دست او بود. پس از آن نوبت به ریاست مجلس خبرگان رسید که پس از مرگ علی مشکینی، بر عهده هاشمی رفسنجانی قرار گرفته بود. با نامزدی محمدرضا مهدوی کنی، عضو سالخورده مجلس خبرگان که به زور روی صندلی چرخدار حرکت میکرد، ریاست این مجلس نیز از دست رفسنجانی خارج شد.
* آخرین برگ مهم در زندگی سیاسی هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۹۲ ورق خورد. او بار دیگر نامزد ریاست جمهوری شد اما در کمال ناباوری شورای نگهبان صلاحیت او را رد کرد. کانون قدرت نخست تلاش کرد او را به انصراف داوطلبانه قانع کند، اما نتیجهای نگرفت. رد صلاحیت اما "استوانه نظام" را از تبوتاب نینداخت. او نیروی خود را در حمایت از حسن روحانی به کار گرفت. پیروزی روحانی در اصل پیروزی اکبر هاشمی رفسنجانی بود.
* در انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در سال ۱۳۹۴، هاشمی رفسنجانی در هماهنگی با اصلاحطلبان وارد کارزار شد. نتیجه پیروزی نسبی آنها بود. رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان و میانهروهای نزدیک به هاشمی رفسنجانی اجازه نداد تحول چشمگیری در ترکیب دو مجلس به وجود بیاید. با این حال هاشمی رفسنجانی با بیش از ۲ میلیون ۳۰۰ هزار رای منتخب اول تهران در مجلس خبرگان شد، در حالی که محمد یزدی، یکی از مخالفان سرسخت او نتوانست به خبرگان راه یابد و احمد جنتی نیز با رای بسیار کمتر به عنوان نفر آخر از تهران وارد مجلس خبرگان شد.