هدف هرگز وسیله را توجیه نمیکند • تفسیر درباره بمباران ژاپن
۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبههیروشیما شهر بندری نسبتا بزرگی در غرب ژاپن است که صدها کیلومتر با توکیو، پایتخت این کشور فاصله دارد. کمی دورتر، ناگازاکی، شهری بندری است در غرب ناکجاآباد: شهرهایی زیبا با مردمی مهربان. همهچیز در این دو شهر، امروز خوب و عادی است. ۷۰ سال پیش هم وضعیت همینطور بود.
به همین دلیل هیروشیما و ناگازاکی که از نظر استراتژیک بیاهمیت بودند، ابتدا هدف حملههای هوایی و بمبارانهای آمریکایی قرار نگرفتند. ولی وقتی ۷۰ سال پیش قرار شد از سلاح "معجزهآسا"ی جدید استفاده کنند، درست همین دلیل باعث شد که هیروشیما و ناگازاکی مورد بمبارانهای اتمی قرار بگیرند.
به این ترتیب ارتش و دانشمندان آمریکایی میتوانستند برای نخستین بار نیروی فاجعهبار و ویرانکننده بمب اتمی را مورد بررسی قرار دهند و ببینند که چگونه در یک چشم بههمزدن، شهرها را با خاک یکسان میکند: در اثر این بمباران بیش از ۲۰۰ هزار نفر، بلافاصله جان باختند و نزدیک به ۹۰ هزار تن چند روز پس از آن: یک آزمایش مکارانه تحت شرایط واقعی.
ناگازاکی بهویژه در آن روز بد شانسی هم آورد، چون ابتدا قرار بود شهر دیگری به نام کوکورا هدف اصلی باشد، ولی از آنجا که تودههای ابرهای سیاه پهنه آسمان را بر فراز این شهر پوشاندند، در عمل ناگازاکی بمباران شد که آسمانش صاف و آبی بود.
نماد شومی و وحشت
امروزه تمام جهان با نام این دو شهر ژاپنی آشناست که نماد شومی و وحشت بمب اتمی و پیامدهای نابودکننده آن هستند. خلبان هواپیمایی که محموله مرگبار بمب اتمی را بر فراز شهر هیروشیما خالی کرد، در دفتر خاطرات خود نوشت: «ای خدای من، چهکار کردیم.» تنها او نبود که پس از این بمباران به گناه خود پی برد.
چند روز بعد، وقتی دومین محموله بمب بر فراز شهر ناگازاکی خالی شد، دیگر کسی نمیتوانست به دلیل ندانمکاری، از مسئولیت این جنایت جنگی شانه خالی کند، چون در این فاصله تمام دنیا از قدرت مهیب و ویرانگر این بمب با خبر شده بود. آمریکاییها بعدها کوشیدند این جنایت را با استدلالهایی توجیه کنند؛ از جمله این که جنگ بدون بمباران اتمی بسیار طولانیتر میشد و در نتیجه انسانهای بیشتری جان خود را از دست میدادند. به ادعای آنان، ژاپن به دلیل پرتاب بمباتمی تن به تسلیم داد.
البته تاریخنگاران معتقدند که نه بمباتمی، بلکه ورود اتحاد جماهیر شوروی به صحنه جنگ، ژاپن را به پذیرش شکست وادار کرد. بر فرض هم که ادعای آمریکاییها درست باشد، با آن نمیتوان چنین جنایت بزرگی علیه بشریت را موجه جلوه داد. هدف، وسیله را هرگز توجیه نمیکند. واقعیت این است که آمریکاییها صاف و ساده میخواستند آن اسلحه جدید را آزمایش کنند و قدر قدرتی خود را به نمایش بگذارند: علیه ژاپن و مهمتر از آن علیه روسیه.
همه در پی بمب اتمی
ابرقدرت آمریکا برای نخستین بار در ناگازاکی زور بازوی اتمی خود را نشان داد و با این کار روند مسابقه تسلیحاتی در جهان را به جریان انداخت؛ مسابقهای که هنوز هم شاهد پیامدهای آن هستیم: پس از بمباران هیروشیما و ناگازاکی، همه ابرقدرتهای دنیا و تمام کشورهایی که توهم ابرقدرتی دارند، دست بهکار ساخت بمب اتمی شدند: روسیه، چین، فرانسه، بعدها هند و پاکستان. حتی کشورهایی که علاقه نداشتند کسی از برنامه ساختن بمباتمی آنها خبردار شود یا کشورهایی مثل کره شمالی که هستی خود را در گرو برگ برنده برنامه اتمی خود میبینند، وارد این مسابقه شدند. و البته که ایران هم چنین تمایلی را دارد، ولی احتمالا میتوان این کشور را متوقف کرد.
به هر حال، زمینه ورود به این مسابقه فاجعهبار، ۷۰ سال پیش چیده شد.
از سوی دیگر، در نتیجه پرتاب بمبهای اتمی بر فراز شهرهای ژاپن، این کشور جنگافروز خود به قربانی جنگ بدل شد. از آن زمان تا کنون ژاپن، ترجیح میدهد هر سال در مراسمی، خاطره قربانیان بمباران اتمی در این دو شهر را گرامی بدارد تا به جنایتهایی که خود در جنگ، بهویژه در حق همسایههای آسیایی خود مرتکب شده، بپردازد.
ولی این قربانی، ابتدا خود جانی قهاری بود. ژاپن حتی تا امروز هم، با بیمسئولیتی تمام به جنایتهای گذشته خود برخورد نکرده و به پیشبرد روند آشتی با همسایگاناش یاری نرسانده است. امروز شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن، هر چند در برابر قربانیان بمب اتمی کشورش سر تعظیم فرود میآورد و مخالف استفاده از سلاح اتمی است، ولی همزمان قصد دارد قانون اساسی صلحآمیز ژاپن را تغییر دهد؛ همان قانون اساسی که هفتاد سال پیش، آمریکای فاتح به ژاپن مغلوب تحمیل کرده بود.
شینزو آبه، در حال حاضر میخواهد با آمریکا که قبلا در صف مخالفان ژاپن قرار داشت ، ظرفیت زرادخانهی تسلیحات جنگی و دفاعی کشورش را گسترش دهد تا از پس چین که هر روز مهاجمتر عمل میکند، برآید. شاید این سیاست از نظر استراتژیک قابل درک باشد، ولی اکثریت مردم این کشور، مثل ۷۰ سال پیش نیستند و از آبه پشتیبانی نمیکنند. چرا که گسترش تسلیحات جنگی و نمایش قدرت، صلح و ثبات به دنبال ندارد، بلکه تنها آشتی و رفاه است که به مسالمت و دوستی میانجامد.
این امر باید برای ژاپن به عنوان قربانی و جنایتکار، همچنین برای سایر کشورهای منطقه، درس عبرتی از فاجعه وحشتناک جنگ باشد.