وجوه مشترک ایران و روسیه
۱۳۸۸ تیر ۹, سهشنبهبدون شک بسیاری از سفیران کشورهای غربی در تهران، به الکساندر سادونیکف، همتای روسیاشان حسادت میكنند، زیرا سادونیکف مهمترین دیپلمات غربی ساکن پایتخت ایران است که همهی درها به گشوده است، آن هم در جایی که نمایندگان کشورهای غربی به سختی تلاش میکنند تا درهای بسته را باز کنند. این جایگاه ویژهی نمایندهی روسیه در تهران، بیشتر از هر چیز دیگری، تغییرات بنیادین در روابط میان روسیه و ایران را پس از تجزیهی اتحاد جماهیر شوروی آشکار میکند.
امروزه روسیه، یکی از مهمترین شرکای تجاری ایران است و روسها تا به اینجا همواره ترمز و مانعی بر سر تلاشهای ایالات متحدهی آمریکا برای تحریمهای بینالمللی ایران به دلیل برنامههای هستهای این کشور بودهاند. البته این امر تنها از روی علاقهمندیهای اقتصادی روسها سرچشمه نمیگیرد، بلکه بخشی از آن نیز به تفاهم جدید ژئوپلیتیکی آنها باز میگردد: ایران به همراه چین و هند مهمترین شرکای مسکو به شمار میرود.
البته شرایط به هیچوجه همیشه این گونه نبوده است: اگر چه روسیه همواره در طول تاریخ به ایران علاقمند بوده است، اما همواره به ایران، نه به چشم یک شریک، بلکه به عنوان ابزاری برای افزایش قدرت خود نگاه میکرده است. از همین رو نیز بخشهایی از امپراتوری کهن پارس را جدا و به خاک خود اضافه کرد یا اینکه در برههای از زمان (جنگ جهانی دوم) بخشهایی از شمال ایران را به اشغال خود درآورد، در حالیکه جنوب تحت سیطرهی بریتانیاییها بود.
سردی روابط
پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، تمایلات دوجانبهی روسیه و ایران فروکش کرد. اگر چه در همان زمان شوروی با رضایت خاطر قطع روابط میان تهران و واشنگتن را نظاره میکرد، اما با این حال روسها از خط مشی شدید مذهبی در ایران که تهدیدی نیز برای کشورهای مسلمان تازه استقلال یافته به شمار میرفت، احساس نگرانی میکردند.
به باور روسها، دولتهای جدید خودمختار، با کمونیسم میانهای نداشتند و از همه مهمتر اینکه آنها به دلیل روابط تنگاتنگ و طولانی مدت شوروی با عراق، کشوری که ایران هشت سال با آن جنگیده بود، از روسها آزرده خاطر بودند.
تازه سه سال پس از پایان جنگ و فروپاشی شوروی راه برای بهبود و از سرگیری رابطهی دوجانبه میان دو کشور باز شد. آسانی این کار در این بود که آمریکا تحریمهایی را علیه ایران اعمال کرده بود و کشورهای مهم غربی علیرغم علاقهشان به روابط با ایران، به جمع تحریمکنندگان پیوسته بودند.
بدون تردید یکی از نمونههای پراهمیت در این میان، رآکتورهای اتمی بوشهر هستند که شرکتهای آلمانی در زمان شاه، ساخت آنها را آغاز کرده بودند. این شرکتها پس از انقلاب همچنان برای بازسازی این رآکتورها که آسیبهای فراوانی در جنگ ۸ سالهی ایران دیده بودند، آمادگی نداشتند.
در سال ۱۹۹۵ مسکو و تهران بر سر ساخت و تکمیل این رآکتورها از سوی روسیه توافق کردند. این پروژهی چندین میلیارد دلاری سرانجام پس از کشمکشهای فراوان در ماه فوریهی سال جاری میلادی با نخستین اجرای آزمایشی به پایان رسید. سازمان انرژی اتمی روسیه در این بین، چندین قرارداد دیگر برای ساخت رآکتورها با ایران امضا کرد: در حقیقت معاملهای پر منفعت برای روسها و نیروگیریای برای ایران که از سوی غرب مدام برای توقف برنامههای هستهای و خودکفایی در این زمینه تحت فشار قرار گرفته است، زیرا به اعتقاد سیاستمداران غربی، این تلاشها در نهایت میتوانند منجر به ساخت بمب هستهای از سوی ایران شوند.
پر کردن جای خالی غرب
از مدتها پیش روسیه در زمینهی دیگری نیز فعال بوده است. این کشور در نظر دارد تا در برنامههای کشف گاز و نفت در ایران قویا وارد عمل شود تا به این ترتیب جای خالی شرکتهای غربی را بگیرد که این بار نیز به خاطر تحریمهای بینالمللی در این زمینه عقب ماندهاند.
از همین رو نیز روسها هدفمندانه پیشنهادهای متفاوتی را ارائه میدهند و این نیز دلیل قانعکنندهای برای روسهاست تا تحریم علیه ایران را رد کنند و همچنان در فکر روابط تجاری و اقتصادی با ایران باشند.
نکتهی قابل توجه این است که روسیه روابط درخشانی نیز با اسرائیل دارد، در حالیکه همزمان محمود احمدینژاد به دلایل عقاید ضد اسرائیلیاش سرزنش میشود. درعین حال مسکو میکوشد نقش فعالی را در برنامههای صلح خاورمیانه بازی کند، با اینکه ایران هر گونه صلح با اسرائیل را رد میکند.
در کنار تمام دلایل اقتصادی برای روابط گرم میان مسکو و تهران، دلایل سیاسی نیز نقش پررنگی دارند. هر دوی این کشورها به یک میزان از تأثیر قوی آمریکا در منطقه نگران هستند و همین نیز منجر به قدرتمند کردن "گروه شانگهای" شده است که در این بین ایران نیز عضو آن به شمار میرود.
با توجه به تفاهمهای فراوانی که میان روسیه و ایران موجود است، نمیتوان بر روی کاهش روابط میان این دو کشور حساب کرد. در حقیقت مسئله بر سر هدفی است مشترک، بدون آنکه دلبستگی زیادی بین دو طرف وجود داشته باشد. این وضع تنها زمانی میتواند زیر سؤال برود که غرب، به ویژه آمریکا، راه تازهای را برای مذاکره با ایران پیدا کند، که البته با توجه به وضعیت کنونی چنین چشماندازی در حال حاضر وجود ندارد.
نویسنده: پترفیلیپ/سمیرا نیک آیین
تحریریه: کیواندخت قهاری