دموکراسی و مصدق: قربانیان کودتای سی.آی.ای
۱۳۸۸ فروردین ۳, دوشنبهدر سالهای اخیر، در ایالات متحده هیچ واژهای مانند شعار اوباما، یعنی "تغییر"، مردم را به خود جذب نکرده است. هر چند کمتر کسی از درونمایهی این تغییر آگاهی داشت، اما برای همه آشکار بود که ابتدا جرج بوش و سیاست جمهوریخواهان باید از دور خارج شوند تا بتوان به تحولی اساسی دست یافت. واژهی کلیدی تغییر پس از زمانی کوتاه، تبدیل به مترادفی برای مبارزهی انتخاباتی اوباما شد.
کلمهی کمتر- محبوب دیگری نیز در ادبیات سیاسی آمریکا وجود داشت: "تغییر رژیم". این واژه شکل مودبانهی براندازی یا کودتاست که موضوع را معمولی، اما بسیار عامهپسندتر بیان میکند. نخستین فردی که این عبارت رسمی را در پس دراز کردن دست دوستی بکار میبرد، بیل کلینتون، رئیس جمهور پیشین آمریکا بود. در دوران جانشین او بوش این مفهوم بهنوعی عادی و پرکاربرد شد. در این دوران این مفهوم بهمعنای تغییر حکومت بهکار میرفت که سقوط صدام حسین در عراق و تغییر رژیم از مصداقهای آن بود.
مفهوم سیاسی تغییر رژیم
در این فاصله علوم سیاسی نیز به عبارت "تغییر رژیم" میپردازد. استفن کینزر، یکی از معروفترین روزنامهنگاران آمریکایی در سال ۲۰۰۶ یک تکنگاری با عنوان "قرن تغییر رژیم از سوی آمریکا" منتشر کرد. این روزنامهنگار برجسته پس از سقوط دیوار برلین دفتر روزنامهی نیویورک تایمز را در برلین اداره کرده و در سال ۲۰۰۲ نیز برندهی جایزهی پولیتسر شده است. کتاب وی تاریخچهی براندازیهای آمریکا را از حکومت هاوایی در سال ۱۸۹۳ تا جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ بررسی میکند. نویسنده در این کتاب میان شکلهای تغییر رژیم تفکیک قائل میشود.
در نخستین مرحله که "امپریالیستی" نامیده میشود، ایالات متحده رژیمهای مزاحم را، برای نمونه در نیکاراگوا یا هندوراس، به طرزی آشکار سرنگون میکند. در مرحلهی دوم، پس از سال ۱۹۴۵ سرنگونی حکومتهای مزاحم و نامطلوب مانند ایران، گواتمالا، ویتنام جنوبی و شیلی با عملیات مخفیانه در دستور کار قرار میگیرد. مرحلهی سوم با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد آغاز میشود. در این مرحله ایالات متحده - مانند حمله به عراق و افغانستان - به روش گذشتهی خود، یعنی براندازی مستقیم و حتا بهکارگیری واحدهای نظامی بزرگ روی میآورد.
در حال حاضر یکی از پژوهشهای اساسی کینزر دربارهی سقوط دولت مصدق در سال ۱۹۵۳ (کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲) بهزبان آلمانی منتشر شده است. این کتاب با نام "در خدمت شاه" منبعی کارآمد دربارهی وضع ایران در نیمهی دوم قرن بیستم است که نمیتوان از آن چشم پوشید. سقوط حکومت شاه و برآمدن جمهوری اسلامی از بطن جامعهی ایران و پیامدهای مخرب آن برای سیاست بینالمللی از موضوعهای این کتاب است. نویسنده به تفصیل و دقت توضیح میدهد که مأموران انگلیسی و آمریکایی چگونه کودتای سرنگونی مصدق را در ایران برنامهریزی و اجرا کردند. او ثابت میکند که این امر تنها به دستور دولت آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا و وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلیس، قابل اجرا بوده است. البته هری ترومن و اتلی، مقامهای پیش از این دو تن، از کاربرد چنین روشهایی برای تغییر حکومت کشورهای دیگر خودداری میکردند.
دلیل تغییر قدرت بهشیوهی خشونتآمیز در ایران ملی شدن صنعت نفت از سوی دولت مصدق بود. بهخصوص دولت انگلیس نمیتوانست از نفت کشوری که دومین ذخایر نفتی جهان را در اختیار داشت، چشمپوشی کند. در آن سالها نزدیک به ۹۰ درصد نفت مورد استفادهی اروپا از پالایشگاه بزرگ آبادان تأمین میشد.
انگلیس باید برای تضمین ادامهی دستیابی به این منبع بزرگ نفت، دولت دموکراتیک نخست وزیر وقت، محمد مصدق را کنار میزد تا فردی مانند محمدرضا شاه قدرت تام دخالت در امور را داشته باشد. کودتای برنامهریزی شده علیه مصدق "عملیات آژاکس" نام داشت که کیمیت روزولت، مأمور سازمان جاسوسی آمریکا، سی.آی.ای آن را مدریت میکرد. او مهرهی کلیدی تمام عملیات بود. عملیات آژاکس چهار مرحلهداشت که برای مدت کوتاهی با وقفه روبرو شد، اما سرانجام به نتیجه رسید.
این ۴ مرحله عبارت بودند از: ۱. جنگ تبلیغاتی علیه مصدق ۲. تحویل حکم برکناری به مصدق، نخست وزیر وقت از سوی افسران وفادار به محمدرضا شاه ۳. بسیج تظاهراتکنندگان مخالف دموکراسی ۴. انتصاب سرلشگر زاهدی به مقام نخست وزیری از سوی محمدرضا شاه. برای گرم کردن بازار تظاهرات و برانگیختن نخبگان آن روز ایران و نیروهای مردد نظامی آمریکا مبالغ هنگفتی رشوه در این ماجرا هزینه کرد.
مصدق مرد سال ۱۹۵۱
قربانی این کودتا بدون شک محمد مصدق و دولت دموکراتیک و نوپای او بود. او طرفدار دموکراسی پارلمانی و نفی خشونت بود. آبراهام لینکلن را میستود و در ایالات متحده زندگی کرده بود. برخلاف انتظار او در سال ۱۹۵۱ "مرد سال مجلهی تایم" شناخته شد. مصدق نمایندهی تمام عیار فرهنگ میهماندوستی و آداب معاشرت ایرانیان بود. اما پایبندی به اصول جامعهی مدنی باعث سرنگونی او شد.
مخالفان مصدق از ویژگیهای شخصیتی او سو استفاده کردند و از او ایراد گرفتند که در وضعیت اضطراری به خشونت متوسل نشده است. البته او از کودتا جان سالم بهدر برد، اما گرفتار انزوای سیاسی شد. او در یک محاکمهی نمایشی به ۳ سال حبس محکوم شد و تا پایان عمر خود در سال ۱۹۶۷ در حبس خانگی بهسر برد.
هری ترومن رئیس جمهور سابق آمریکا در زمان خود هشدار داده بود که کاربرد راهحل خشونتآمیز در مسألهی ایران فاجعهای برای جهان آزاد بهدنبال خواهد داشت. ربع قرن دیکتاتوری شاه سابق ایران و پس از آن برآمدن رژیمی اسلامی گفتههای ترومن را بهخوبی تأیید کرد.
اگر امروز جهان غرب مأیوسانه در پی راهحلی برای رویارویی با محمود احمدینژاد، منکر هولوکاوست، میگردد تا تهدید علیه اسرائیل را کاهش دهد، بخشی از بهایی را میپردازد که کودتای سی.آی.ای بهبار آورده است.
كتاب "در خدمت شاه: ام. آى. سيكس و سى.آى.اى، ريشههاى ترور در خاورميانه" اثر استفن كينزر را انتشارات وايلى آلمان در سال ۲۰۰۹ در ۳۱۸ صفحه منتشر كرده است.