عباس عبدی: شرکت در انتخاباتی بیمحتوا بیمعناست!
۱۳۸۶ اسفند ۲۲, چهارشنبهاگرچه گفته میشود فضای حاکم بر تبلیغات انتخاباتی چندان داغ نیست، اما بحث برسر شرکت یا عدم شرکت هم چنان با حساسیت دنبال میشود. گروهی از دانشجویان و فعالان ملی مذهبی شرایط حاکم بر انتخابات را چنان ناعادلانه و غیرمنطقی ارزیابی میکنند که تنها شرکت نکردن را پاسخی درخور به فراخوان انتخابات میدانند. و ستاد ائتلاف اصلاحطلبان، یعنی تنها نیرویی که توانسته عدهای را برای رقابت انتخاباتی با اصولگرایان معرفی کند، میخواهد شانساش را برای زورآزمایی را از دست ندهد.
ولی در این میان تحلیل گرانی هم هستند که معتقدند شرکت یا عدم شرکت، چیزی را عوض نخواهد کرد. عباس عبدی از این جمله است. مصاحبهای با وی.
دویچهوله: آقای عبدی، کسانی که مخالف شرکت در انتخابات هستند معتقدند این انتخابات آزاد نیست، افراد شناختهشدهای در آن حضور ندارند و نظامیگری در آن دخیل است. به نظر شما این دلایل برای عدم شرکت در انتخابات تا چه اندازه قابل اتکا هستند؟
عباس عبدی: در ایران هر انتخاباتی کم و بیش این مشخصات را دارد. به این دلایل نمیشود صرفا انتخاباتی را رد کرد یا تایید کرد. یک امر عرفیست. مثلا خود من فرض کنید در سال ۷۷ به توصیه دوستانم نامزد نمایندگی مجلس ششم شدم، رد صلاحیت شدم. خوشبختانه رد صلاحیت شدم. ولی علیرغم اینکه خودم رد صلاحیت شده بودم شرکت کردم. حتا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ هم این مشکل وجود داشت. خیلی از نامزدها رد صلاحیت شدند که نباید رد صلاحیت میشدند. ولی همانها شرکت میکردند، نه به دلیل اینکه رد صلاحیت را تایید میکردند. حتا در انتخابات سال ۷۶ در لرستان شاید ۵۰۰هزار تقلب در رای شد. حتا در سلامتش تا این حد تشکیک شد. ولی بازهم شرکت میکنند. بخاطر اینکه این امر یک موضوع نسبی و عرفیست.
باید دید حالا شرایط کنونی که انتخابات دارد، از این عرف گذشته است یا نه. خب شاید گذشته باشد. یعنی باید این را ثابت کرد که از آن حد مورد انتظار گذشته است.
اما به نظر من مشکل اصلی انتخابات این نیست، درعینحال که این هم مهم است. مشکل اصلی این است که انتخابات به معنای واقعی نیست، یعنی انتخابات مضمون ندارد. حتا ما میتوانیم شاهد انتخاباتی باشیم که با رد صلاحیت همراه بوده و مشکلاتی داشته باشد، ولی واجد مضمون باشد. اما این انتخابات چنین نیست.
شما نگاه کنید، تا روز آخر بحث این بوده که چه کسی تایید و چه کسی رد بشود. آخر این که نشد که راجع به اصل موضوع، هیچ کسی صحبتی نمیتواند بکند. یا مثلا اینکه گفته بشود شرایط خطیر است به این خاطر شرکت میکنیم. این که دلیل شرکت در انتخابات نیست. در انتخابات میخواهند بروند رای بدهند، مجلسی انتخاب بشود، کاری بکند. چه ربطی به شرایط خطیر و این حرفها دارد. این شرایطیست که ۳۰ سال بوده و همیشه هم هست و برای هیچ کسی هم آخرش معلوم نمیشود که کی خطیر است و کی خطیر نیست. آنچه مشکل اصلی انتخابات ما هست که در واقع ناشی از همان مشخصات هم هست، این است که در واقع انتخابات فاقد حداقل مضمون است. به همین دلیل است که من شخصا از این زوایه هست که شرکت در آن را نفی میکنم. اما خب یک عدهای هم معتقدند که باید شرکت کرد و در واقع اجماعی در میان طرفین نیست و فکر میکنم بهرحال باید در رابطه با این موضوع به نظر آنها هم احترام گذاشت.
دویچهوله: شما تأکید میکنید که انتخابات مضمون ندارد و اصل موضوع چیز دیگری است. ممکن است دربارهی این مضمون کمی توضیح بدهید و بگویید اصل چیست؟
عباس عبدی: یعنی مردم نمیدانند چی را میخواهند برای چه چیزی انتخاب کنند. یعنی اگر قرار باشد آقای الف، یا گروه الف انتخاب بشود، گروه ب انتخاب نشود، چه چیز این به آن برتری دارد، سر چه چیزی دعوا هست اساسا؟ خب ما باید بدانیم! ما وقتی که میرویم خرید میکنیم، تفاوت قیمت هست، تفاوت کیفیت هست، تفاوت شکل و ظاهر هست. آن چیزیهایی که ترجیحات ما را تعیین میکند در خرید یک کالا. اما در مورد مجلس باید بدانیم که اصلا دعوا سر چه چیزی هست. هیچ دعوایی وجود ندارد این وسط. یعنی اصلا موضوعی برای انتخابات وجود ندارد. کسی نمیفهمد اگر این رای را بدهد، انتظار دارد بعدش چه اتفاقی بیفتد، چون راجع به آن اتفاق صحبتی نشده اساسا. همه میخواهند بروند توی مجلس. خب به ما چه که میخواهند بروند توی مجلس. یک عده هم خب میخواهند بروند آنجا صندلی راحتی دارد بگیرند بنشینند. من برای چی باید بروم او را انتخاب کنم و او چه تعهدی در برابر من دارد. هیچی! اصلا چنین چیزهایی مطرح نیست توی انتخابات کنونی.
دویچهوله: اصلاحطلبان در پاسخ به این صحبتهای شما میگویند، چرا! اتفاقا اختلاف وجود دارد، تفاوت وجود دارد بین زمانی که ما حداقل بعنوان یک اقلیت قوی آنجا باشیم یا نباشیم.
عباس عبدی: راستش در این مورد من سه نکته را میگویم که فکر میکنم توجه به آنها مهم است. اگر اصلاحطلبان تاریخشان از شش ماه پیش شروع میشد، من هم موافق بودم که در این انتخابات شرکت کنم. اما تاریخ اینها از اینجا شروع نمیشود. از ۷۶ یا دیگر فوقاش از ۸۰ باید ما بگیریم بیاییم اینطرف. چون از این موقع شروع شده است، این را باید بررسی کنیم. نه اینکه بعدا بخواهند بروند گذشتهشان را بررسی کنند. همین الان باید بررسی کنند. بعلاوه آن کسانی که اصلیشان هستند، تصمیمگیرند، آنها که رد صلاحیت شدهاند، چه جوری میخواهند بروند توی مجلس تصمیمگیری کنند. اینهایی هم که ماندهاند، عمدتا نیروهای، به غیر از چند نفرشان، نیروهای اصلی نیستند که آنجا بخواهند کاری انجام بدهند. نیروهای اصلیشان بیروناند که کاری ازشان برنمیآید توی مجلس. اینها باید بیرون کاری بکنند. آنهایی هم که رفتهاند به مجلس، از آنها حرفشنویی نداشتهاند. بنابراین اینها یک کسان دیگریاند. فقط میخواهند ثابت کنند که اینها نفوذ دارند، زوری دارند، حرفی دارند. خب این که نیاز به اثبات ندارد. قبلا داشتید. اگر میخواهید تغییری بدهید توی اوضاعتان، الان بدهید. بنابراین تغییر اوضاع را از الان، تحلیل گذشته و نقد گذشته را باید قبل از انتخابات انجام بدهند. نه اینکه بگویند، حالا وقتاش نیست، رای بدهید، بعدا این کار را میکنیم. دو سه سال گذشته است و این کار نشده، چه جوری بعدا این کار را میکنند.
نکتهی دیگر اینکه خب فرض کنید یک اقلیت باشند. من هم قبول دارم حتا اگر یک نفر توی مجلس بشود برود، خوب است که بد نیست. اما مهم این است که چی دارید در برابر آن به طرف میگویید! ما میرویم توی بازار کالایی بخریم اما مهم این است که چه پولی داریم برای آن میدهیم. مثل اینکه اینورش را اصلا نگاه نمیکنند که چه چیزی دارند میدهند که یک چیزی را آنجا بگیرند. خب آنها اگر بخواهند دفاع بکنند، باید توازن بین این دوتا را ارزیابی کنند که آن چیزی که ما داریم میگوییم اصلا چیز مهمی نیست، اگر اینها قبول دارند. شرکت و عدم شرکت ما هیچ چیز بااهمیتی نیست. من هم پس با اینها موافقم که بروند شرکت کنند و حالا شانسی هم شده، هر چی شده، یک نفر برود و خب، کاچی بعض هیچی. اما آن چه مهم است این است که ما داریم یک چیزی میدهیم. چون حکومت هم علاقه دارد که شرکت کنیم در این انتخابات. مردم بیشتری بیایند، گروههای بیشتری بیایند. بی دلیل نیست که به این موضوع علاقه دارد. یک چیزی را از اینها میخواهد. باید ببینند این چیزی را که دارند به سیستم میدهند، آیا ارزشش به اندازهی آن چیزی هست که احتمالا گیرشان میآید؟ اولا این چیزی که دارند میدهند نقد است. شرکت و گرمکردن بازار و این حرفها و موجب تقویت کل آن سیاستهای جاری میشود. اما آن چیزی که میخواهد گیرشان بیاید، از چند جهت نسیه است. یکی اینکه معلوم نیست اصلا حرفهاشان به گوش کسی برسد، بفهمند پیامشان را. یکی اینکه اگر هم بفهمند و رای هم بدهند، معلوم نیست از توی صندوق دربیاید. یکی اینکه بعضا هم که دربیاید، طرف میرود توی مجلس و به کسی کاری ندارد و راه خودش را میرود.
میگوید من نمایندهی مردمم، تو چه کارهای که به من رای بدهی فلان گروه. کاری با این ندارد، راه خودش را میرود. بنابراین من یک چیز نقدی را دارم میدهم در برابر یک چیز نسیه که هیچ کاری هم ازش برنمیآید. چرا برنمیآید؟ برای اینکه آن موقع که قدرت داشتند، هیچ کاری ازشان برنمیآمد، با راهی که توی آن جو اتخاذ کرده بودند. حالا به عنوان یک اقلیت اصلا چه کار میخواهند بکنند؟ همین اقلیت موجود مجلس از وقتی که فعال شد، مشکلاتشان بیشتر شد. به نظر من خطر یکدستی این حکومت بیشتر از چنددستیاش نیست. بخاطر اینکه آن چنددستی که وجود دارد، یعنی گروههای دیگر میآیند این حالت واکسینه را عوض میکنند، موجودات ضعیفی آنجا عمل میکنند، آنها را در واقع در برابر این نوع رفتارها واکسینه میکنند. ولشان بکنید، بگذارید هرجوری میخواهند خب راه خودشان را بروند. اگر فکر میکنند ما میتوانیم جلویش را بگیریم، این دروغ است، دروغ است، دروغ است! چون موقعی که قدرت داشتند، صندلی ریاست دولت و مجلس را داشتند، هیچ اقدامی برای جلوگیری از این اوضاع نکردند. این اوضاعی که توی این دوساله رخ داده است، مستقل از آن چهارسال دوران آقای خاتمی نیست که بخواهد بگوید آن دوره از الان بهتر بود. ما هدفمان این نیست که یک دورهی خوب داشته باشیم، ما هدفمان این است که دورهای داشته باشیم که بعدش دورهی بد نیاید، دورههای بدتر نیاید.
دویچهوله: آقای عبدی، به نظر شما راه رسیدن به این دورهای که بایستی بهتر باشد و بعدش دورههای بدتر نیاید، چیست؟
عباس عبدی: این بحثی دیگر است، که الان نمیشود به آن پرداخت. این را که ما الان نمیتوانیم بحث کنیم. شما در شرایط انتخابات دارید این بحث را میکنید! بله، مشکلی نیست این را بحث میکنیم. قبلا هم شده. اما الان که وقت این بحث نیست که توی این شرایط. این، یک جای بحث مستقل دارد...
دویچهوله: پس برمیگردم به شرایط انتخابات. شما با صحبتهایی که کردید، تقریبا با نظر فعالان ملی مذهبی موافق هستید. چون شبیه همان استدلالها را میکنید. میگویید که چهرهی سرشناسی وجود ندارد...
عباس عبدی: با این تفاوت که من اگر کسی شرکت بکند، وی را محکوم نمیکنم. میگویم که او هم حالا به درک خودش رسیده است. علتش هم این است که در میان مردم هم یک نوع اجماع را من نمیبینم. توجه میکنید! اصلا همین امروز من جایی بودم که یک نفر که شکی ندارم که او اصلا مسئلهاش این نبود که کسی خاص را انتخاب بکند. میگفت حالا برویم بازهم یک رای بدهیم که شاید بیشتر از این بقول معروف یکهتازی نکنند. خب این درک وجود دارد. وقتی که این درک وجود دارد، من حق ندارم این درک را نادیده بگیرم یا محکوم کنم. به همین دلیل است که میگویم من شرکت نمیکنم، اما آنهایی را هم که شرکت میکنند، به غیر از اندکشان را، محکوم نمیکنم.
دویچهوله: آن عدهای را که محکوم میکنید، به چه دلیل محکوم میکنید؟
عباس عبدی: آنها دنبال تأیید و توجیه خودشان هستند. برای اینکه گذشتهی خودشان را مالهکشی کنند. همین. اینها کارشان هیچ توضیح یا معنای دیگری ندارد.