لبنان، پنج سال پس از ترور رفیق حریری
۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبهترور رفیق حریری که زنجیرهای از انفجارها و ترورها را پس از آن به دنبال داشت، منجر به شکلگیری جنبشی در لبنان شد که بعدها به جنبش ۱۴ مارس مشهور شد.
شکلگیری جریان ۱۴ مارس
این جنبش که با ائتلاف جریانهای سیاسی مختلف لبنان پس از تظاهرات یک میلیون نفری در ۱۴ مارس ۲۰۰۵ تشکیل شد، خواستههایی مشخص و اساسی داشت که از آن جمله، خروج نیروهای سوریه از لبنان، احترام به استقلال این کشور و تشکیل دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به ترور رفیق حریری بود.
با توجه به جمعیت انبوهی که در چهاردهم مارس ۲۰۰۵ دست به تظاهرات زدند و همچنین حمایتهای بینالمللی گسترده از جریان ۱۴ مارس و فشارهای سازمان ملل و آمریکا، سرانجام نیروهای سوریه پس از سی سال حضور در لبنان، این کشور را در بهار ۲۰۰۵ ترک کردند. پیشروی جنبش ۱۴ مارس به مرور زمان افزایش یافت و قطعنامههای ۱۵۵۹ و ۱۷۰۱ که پس از جنگ تابستان ۲۰۰۶ میان لبنان و اسراییل صورت گرفت، بیشتر نیز شد.
این جریان از جنگ نابرابری که در سال ۲۰۰۶ رخ داد و نارضایتی لبنانیها را در پی داشت استفاده کرده و فضای بینالمللی علیه حزبالله نیز به این روند کمک کرد.
جنبش ۱۴ مارس هدف خود را انتخابات پارلمانی بهار ۲۰۰۹ قرار داد تا اکثریت پارلمانی را در اختیار بگیرد. در این بین حزبالله و همپیمانانش نیز که جریانی به نام ۸ مارس را تشکیل داده بودند، فعالیتهایی گسترده علیه ۱۴ مارس داشتند. این فعالیتها با تحصن ۵۵۰ روزه در مرکز بیروت شروع شد که نزدیک به یک سال و نیم پایتخت و فعالیتهای سیاسی ـ تجاری در آن را مختل کرد.
دستاوردهای جریان ۱۴ مارس
اوج این فعالیتها حمله نظامی به بیروت و منطقه جبل لبنان بود که در آن نیروهای وابسته به حزبالله پایتخت و برخی مناطق لبنان را به شکل نظامی به تصرف خود درآوردند. جریان ۸ مارس سعی داشت با این قبیل تحرکات فعالیت دولت فواد سنیوره را با اشکال مواجه کرده و آن را مجبور به استعفا کند؛ هر چند در این زمینه موفق نشد.
جنبش ۱۴ مارس با استفاده از وزنی که پیدا کرده بود و همچنین نارضایتی گسترده مردمی در نتیجه حمله نظامی حزبالله به بیروت، در انتخابات پارلمانی ۲۰۰۹ پیروز شده و موفق شد اکثریت قاطع نمایندگان مجلس را از آن خود کند.
همزمان روند تشکیل دادگاه بینالمللی نیز که توسط غرب و سازمان ملل پیگیری میشد، به نقطه قابل توجهی رسیده و اندکی قبل از انتخابات پارلمانی اعلام شد که این دادگاه تشکیل شده و کار خود را شروع کرده است.
جریان ۱۴ مارس موفق شد طی پنج سال فعالیت، دولت را از آن خود کرده و سعد حریری را به نخستوزیری برساند، اکثریت پارلمانی را در اختیار بگیرد و قبل از آن، رییسجمهوری را بر سر کار بیاورد که با این جنبش همراه است.
با این حال هشت ماه پس از انتخابات پارلمانی و در پنجمین سالگرد ترور حریری، جنبش ۱۴ مارس ظاهرا آخرین روزهای خود را سپری میکند.
آغاز پایان ۱۴ مارس
روند سقوط جریان ۱۴ مارس بلافاصله پس از انتخابات پارلمانی آغاز شد. شرایط بینالمللی تغییر کرده بود و غرب و در راس آنها فرانسه سیاست درهای باز را در قبال سوریه شروع کردند.
در این شرایط رفت و آمد مسئولین غربی به دمشق پس از پنج سال تحریم و انزوای این کشور، توسط مسئولین فرانسوی و در راس آنها نیکولا سارکوزی، رییسجمهور فرانسه، شروع شد.
کشورهای غربی از سوریه میخواستند در قبال درهای باز بینالمللی و ورود مجدد سوریه به جامعه جهانی، ارتباط خود را با حزبالله و ایران کم کرده و مذاکره با اسراییل را شروع کند.
سوریه با تن دادن به این خواسته، مذاکرات غیرمستقیمی را با اسراییل از طریق ترکیه شروع کرده، ولی در عین حال در رابطه خود با حزبالله و ایران تغییری ایجاد نکرد.
با اینکه حزبالله و همپیمانانش برخلاف تصور در انتخابات پارلمانی با شکستی سخت مواجه شده بودند، ولی قدرت گرفتن مجدد سوریه منجر به تغییری کلی در معادلات شد.
بلافاصله پس از انتخابات و در حالی که جریان ۱۴ مارس از پیروزی تاریخی خود در این انتخابات شادمان بود، با اولین ضربه سهمگین مواجه شد. ولید جنبلاط ، رهبر حزب سوسیالیست ترقیخواه، به عنوان یکی از پایههای این جنبش، از آن کنارهگیری کرده و اعلام نمود که قصد دارد در میانه دو جریان و ۱۴ مارس بایستد.
خروج جنبلاط از ۱۴ مارس عملا یازده نماینده مجلس را از این جریان گرفته و شرایط را بین دو گروه رقیب متعادل کرد. اندک اندک زمزمههایی مبنی بر تمایل جنبلاط به همپیمانی مجدد با سوریه پس از پنج سال ناسزا گفتن به دمشق بروز پیدا کرد. دمشق در برابر ابراز تمایل جنبلاط برای دیدار با بشار اسد، این دیدار را منوط به آشتی جنبلاط و حزبالله کرد و در اینجا بود که جنبلاط به دیدار سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، رفته و بر خروج نهایی خود از جریان ۱۴ مارس مهر تائید زد.
اندکی بعد، سعد حریری، نخستوزیر جدید لبنان نیز که تشکیل کابینهاش به دلیل مخالفتهای حزبالله نزدیک به پنج ماه به طول انجامیده بود، راهی دمشق شده و با بشار اسد دیدار کرد.
این دیدار از آنجایی حائز اهمیت بود که حریری و همپیمانانش ظرف پنج سال گذشته سوریه را مسبب ترور رفیق حریری و دیگر انفجارهای رخ داده در لبنان میخواندند. تصویر دست دادن و مذاکره حریری و اسد، مهر پایان دیگری بر یکی از مهمترین دستاوردهای جنبش ۱۴ مارس، یعنی دادگاه بینالمللی زد.
مشخص بود که کشورهای غربی بیش از این خواستار در انزوا قرار دادن سوریه نیستند و دادگاه بینالمللی به عنوان یک اهرم فشار قوی علیه دمشق کارایی خود را از دست داد، چرا که سعد حریری، فرزند نخستوزیر اسبق لبنان، به دیدار کسی رفته بود که جنبش ۱۴ مارس همواره او را مسئول تمامی نابسامانیهای لبنان میخواند.
اکنون بار دیگر سوریه و همپیمانانش در لبنان قدرت گرفته و قرار است جنبلاط نیز به زودی به دمشق سفر کند.
سالگرد ترور رفیق حریری و مشکلات ۱۴ مارس
جریان ۱۴ مارس برای بزرگداشت پنجمین سالگرد ترور رفیق حریری و گرد آوردن مردم در این مراسم با مشکلات عدیدهای مواجه بود.
رسانههای لبنانی عمدتا این سوال را مطرح کردند که در وضعیتی که رهبران جنبش راه سوریه را در پیش گرفته و در صدد جلب رضایت دمشق هستند، چه اثری از شعارهای اولیه این جنبش مانده و مردم برای دفاع از چه آرمانی باید بار دیگر در صحنه حاضر شوند.
دبیرخانه جنبش ۱۴ مارس با تکیه بر لزوم حضور مردم در دفاع از استقلال لبنان و تاکید بر آرمانهای این کشور، از مردم خواست تا در پنجمین بزرگداشت رفیق حریری حضوری گسترده داشته باشند، هر چند که این حضور برخلاف سالهای گذشته چندان چشمگیر نبود.
سمیر جعجع، رهبر حزب قوات لبنان، امین جمیل، رهبر حزب کتایب، و سعد حریری، نخستوزیر لبنان، در سخنرانیهای خود در این مراسم بیشتر بر لزوم استقلال لبنان تاکید کرده و از سوریه خواستند، در این وضعیت که روابط دو کشور بهبود یافته و شکلی دیپلماتیک به خود گرفته، از دخالت مستقیم در امور لبنان پرهیز کند.
لبنان مانند هر سال دچار مشکلات سیاسی عدیده است و حزبالله و جریان ۸ مارس بیش از قبل قدرت گرفته و قصد دارند خواستههای سیاسی خود را پیش ببرند.
این کشور با گذشت پنج سال از ترور حریری اکنون با پافشاری حزبالله و همپیمانانش برای کاستن سن رایدهی از ۲۱ سال به ۱۸ سال است. بدین ترتیب جمعیت جوانی که بیشتر طرفدار حزبالله هستند، قادر به رای دادن خواهند شد و انتخابات پارلمانی آتی قطعا نتایج مناسبی برای آنچه از ۱۴ مارس باقی مانده نخواهد داشت.
در این بین اسراییل نیز بیتفاوت ننشسته و در قبال افزایش قدرت روزافزون حزبالله، لبنان را تهدید میکند. این نگرانی روزافزون در لبنان وجود دارد که جنگی ناخواسته میان حزبالله و اسراییل، باعث شود تا مهر پایان رسمی بر جریان ۱۴ مارس خورده و حزبالله شرایط جنگی را بهانهای برای سیطره کامل خود بر لبنان قرار دهد.
مسیحیان لبنانی که به جریان ۱۴ مارس ایمان داشته و خواستار تحقق آرمانهای خود بودند، اکنون همچون مسیحیان عراق و فلسطین، در حال ترک لبنان هستند و این نگرانی عمیق نزد مراجع مذهبی مسیحی لبنان وجود دارد که با خاتمه یافتن دوران جنبش ۱۴ مارس، لبنان نیز از مسیحیان به عنوان عامل ارتباط این کشور با غرب خالی شده و از پل ارتباطی شرق و غرب، تبدیل به کشوری کاملا غربی شود.
ایلی الحاج، یک مسیحی لبنانی مقیم فرانسه، در این زمینه میگوید: «کشورهای غربی در هر حال اجازه نخواهند داد لبنان به سرنوشت عراق دچار شود. به همین دلیل است که کاردینال صفیر، رهبر مذهبی مسیحیان لبنان، در سفر اخیر خود به واتیکان، مذاکراتی مهم در این زمینه داشته و در بازگشت به لبنان از سفارتخانههای غربی در بیروت خواست تا به راحتی به مسیحیانی که قصد ترک لبنان را دارند، ویزا ندهند».
الحاج به عنوان یک هوادار حزب قوات لبنان به ریاست سمیر جعجع، در پایان گفت: «در لبنان جذر و مد سیاسی و تغییرات روزمره امری عادی است، ولی نکتهای که همه از آن غافل هستند این است که جمعیت جوان لبنان اکنون گرایش زیادی به ایدهها و نظرات ملیگرایانه سمیر جعجع دارد و در آینده نزدیک روزی فرا خواهد رسید که ما تبدیل به اکثریت شده و اجازه نخواهیم داد، تصمیمات مربوط به لبنان در تهران، دمشق و ریاض اتخاذ شود».
علی مهتدی
تحریریه: بابک بهمنش