انتشار گزارش مکتوب منتسب به جلسه بین جمعی از فرماندهان سپاه با علی خامنهای به مناسبت سالروز کشته شدن قاسم سلیمانی بحثبرانگیز شده است. اظهارات مهدی فضائلی، عضو "دفتر حفظ و نشر آثار مقام رهبری" در تکذیب این جلسه مهمترین واکنش حکومت تا کنون بوده است. او این گزارش چهل و چهار صفحهای را تکذیب کرد و "استقبال زودهنگام برخی از دروغ سیزده" نامید.
گزارش یادشده ابتدا در کانال تلگرام "وقت آزادی" منتشر شد و سپس در برخی از رسانههای برونمرزی بازتاب پیدا کرد. تردیدهایی در مورد اصالت این سند در بیرون از حوزه نیروهای حکومتی هم ایجاد شده است. از آنجا که فایل صوتی و تصویری مرتبط منتشر نشده است، نمیتوان با قطعیت و اطمینان بالا از وثاقت آن سخن به میان آورد. اما اشتراکاتی که در لحن، نوع صحبتهای فرماندهان و بخصوص واکنش خامنهای به آنها با توجه به الگوی رفتاری متعارفش، و شکاف بین نظرات مسئولان ارشد و نزدیک به خامنهای با مسئولان میانی وجود دارد، تقویتکننده اعتبار این سند است.
آنچه در این میان عجیب و نامنتظره است شجاعت برخی از سخنرانان در مقابل خامنهای است؛ امری که تا پیش از این در جلسات گسترده فرماندهان ارشد نظامی با ولی فقیه دوم نظام بیسابقه بوده است. البته این خلافآمد عادت میتواند محصول بحران سیاسی بزرگ و بینظیر رخ داده برای جمهوری اسلامی باشد. در عین حال این سناریو را میتوان در نظر گرفت که متن یک بسته اغراقشده از برخی شنیدهها و گزارشهای غیرحضوری فرماندهان سپاه در مراکز استانها و شماری از شهرستانها باشد. در واقع اجزای آن علیالعموم درست است، اما ترکیب آنها با بسط نکات انتقادی و افزودن نقاط تیز و تقابلی در قالب جلسه رودرو با خامنهای، مهندسی شده است.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
اما این متن دارای اطلاعات، ارزیابیها و دیدگاههای چالشی داخل نظام است که با برخی از گمانهزنیها، شنیدهها و اخبار غیررسمی تطبیق میکند. همچنین رفتار نظام در مجازات و انتقامگیری از معترضان بعد از تاریخ این جلسه، یعنی ۱۳ دی ۱۴۰۱، مواجه با تغییراتی نسبت به گذشته بوده و تا حدی تعدیل شده است. از آن تاریخ به بعد حکم اعدامی هم اجرا نشده است. همچنین خامنهای لحن تقابلیاش را تا حدی در برخورد با جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" کاهش داد. این نکات نشان میدهد که سند یادشده قابل تامل است و نمیتوان بهسادگی کلیت اعتبار آن را زیر سئوال برد.
مهمترین یافته این گفتوگوها نزدیک شدن نظام به نقطه سقوط است که اکثر فرماندهانی که در سرکوب میدانی اعتراضات فعال بودند، بحران را جدی و بیسابقه ارزیابی کردند. همچنین معلوم شد که رویکرد غیرتعجیلی نظام در سرکوب اعتراضات سراسری امر ارادی و برنامهریزی شده نبوده است، بلکه از سر ناتوانی و مشکلاتی بوده که ناشی از عواملی چون ریزش نیروها، تمرد و نافرمانی برخی از نیروهای امنیتی و انتظامی در برخورد خشن و خونین و سردرگمی در برخورد بهواسطه جدید بودن نوع سازماندهی اعتراضات در قالب شبکههای محلی هوشمند غیرمتمرکز متحرک بوده است.
همچنین تفاوت در میزان شمار کشتهشدهها نسبت به آبان ۹۸ ممکن است به تغییرات در سازماندهی بسیج مرتبط باشد. سردار غلامرضا سلیمانی، فرمانده بسیج، دلیل کشتار شدید در ۹۸ را اقدام سردار نقدی رئیس پیشین این سازمان نظامی بهشمار میآورد که به دست هر نیروی بسیجی یک اسلحه داده بود!
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
دیگر نکات مهم را میتوان در محورهای زیر دستهبندی کرد:
-
نامحتمل بودن سوریهای شدن ایران
تحلیل محتوایی اظهاراتی که اکثر آنها انتقادی بوده و تاکید بر پرهیز نیمی از نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی از کشتار مردم، زاویه پیدا کردن از لحاظ عقیدتی با نظام و سمتگیری به سمت نیروهای سیاسی منتقد و مخالف، برگ تایید دیگری است که احتمال کشتار گسترده از سوی نیروهای نظامی و انتظامی و شکلگیری جنگ داخلی مانند سوریه در آینده ایران ضعیف است.
-
ظهور رویکرد اصلاحطلبانه جدید در جمع اصولگرایان
سخنان منسوب به محمود محمدی شاهرودی، نماینده رهبری در بسیج طلاب، اساتید و روحانیون کشور، قابل تامل است. وی با توجه به مطالبات نسل جوان برای تغییرات فرهنگی، پیشنهاد میکند که قوانین تغییر پیدا کند. به باور وی، رهبری به لحاظ سیاسی و مذهبی چنین اختیاری دارد. او همچنین از سطح بالای اعتراضات به رهبری در جمع طلاب و مراجع تقلید خبر داده که به زعم او جنبه توهینآمیز هم داشته است. این اظهارات از ظرفیت جدیدی در بین اصولگرایان پرده بر میدارد که در حال طی کردن مسیری مشابه اصلاحطلبان در دهه هفتاد خورشیدی هستند. تقریبا همه سخنرانان ارزیابیای منفی از عملکرد دولت رئیسی داشته و آن را از دلایل اصلی بروز اعتراضات مردمی دانستهاند. این نگاه نیز گرایش به سمت اصلاحطلبی در درون اصولگرایان را تقویت میکند که البته موفقیت آن محل تردید است.
-
وجود مشکلات اقتصادی در جمع نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی
تقریبا همه فرماندهان استانی سپاه به وجود مشکلات حاد اقتصادی و معیشتی در جمع نیروهای تحت امر خود اشاره کردهاند. به نظر آنان وضعیت اقتصادی فلاکتبار کشور در کنار تشدید اختلاف طبقاتی بستر اصلی نارضایتی فزاینده مردم را تشکیل میدهد. همچنین از خلال بحثها معلوم میشود که بخشهای خاصی چون سپاه قدس بودجه ویژهای داشته و مبالغی فراتر از روال موجود را به پرسنل خود میدهند. انگیزش مالی از دلایل مهم جذب نیروهایی به این مجموعه است که باوری به منظومه عقیدتی اسلام و جمهوری اسلامی ندارند. این تبعیض در داخل سپاه بحثبرانگیز شده است. همچنین نظام پرداخت بین کل سپاه و اعضای ارتش نیز یکسان نیست و سپاهیها از امکانات بیشتری برخوردارند. به نظر اکثر افراد حاضر در جلسه تداوم بحران مالی باعث فرسایشی شدن نیروهای نظامی و امنیتی میشود. واکنش نظام در این جلسه تاکید بر تامین نیازهای مالی و پرداخت مبالغ ویژه به عنوان تشویقی است. این عامل و نگرانی از وخیمتر شدن بحران اقتصادی میتواند تقویتکننده انعطاف نظام در توافق و مصالحه با طرفهای متخاصم در روابط خارجی شود. اعتراض به فساد برخی از مسئولان و تاثیر آن در مسالهدار شدن جمعی از نیروهای سپاهی و بسیجی دیگر وجه خاص سخنان انتقادی است. به نظر برخی از فرماندهان، زندگی لاکچری برخی از مسئولان نظام از عوامل اصلی نارضایتیها است.
-
به بنبست رسیدن تقابل با اسرائیل در سوریه
در برخی از گزارشها استدلال میشود که نظام امکان پیشروی و تثبیت برنامه موجود برای تقابل با اسرائیل و ایجاد پایگاه نظامی در سوریه را ندارد. سرتیپ رحیم نوعی اقدم توضیح میدهد که مشکلات نیروهای عملیاتی در سوریه و در نزدیکی مرز با اسرائیل تشدید شده است که نتیجه عواملی چون حملات مستمر اسرائیل، عدم دسترسی به نیروهای همپیمان، لو رفتن طرحهای علمیاتی، تلهگذاریهای اسرائیل، لو رفتن اطلاعات، مسئله نفوذ و یا عدم تمایل به همکاری و ماندن در سوریه است. گزارشهای دیگری نیز مطرح میشود که مبتنی بر افزایش تمایلات به خروج از سوریه و عدم همکاری با سپاه قدس در خارج از مرزهای ایران است. حتی موردی گزارش شده که یک نیروی فعال در سوریه پست خود را بدون اجازه ترک کرده و پیگیر آزادی زن بازداشتشده خود در جریان جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" شده است!
-
ناهمگونی در سپاه پاسداران
مفاد صحبتهای ایرادشده برگ تایید دیگری بر وجود تنوع نظر در درون سپاه بوده که در حال افزایش است. سپاه هیچوقت مجموعه یکدستی نبوده است. اظهارات فوق در کنار اخبار غیررسمی نشانگر افزایش نافرمانی در درون سپاه و بسیج در اعتراضات اخیر است که بر اساس آن، عدهای حاضر به اعمال خشونت علیه مردم معترض نشدهاند. در این دوره به نسبت از نیروهای انتظامی و امنیتی در سرکوب مردم بیشتر استفاده شد و بدنه سپاه در مقایسه با گذشته نقش کمتری داشت. البته این کاهش در نقاط مختلف کشور متفاوت بوده و الگوی یکسانی نداشته است. سرتیپ هدایتالله امیری بهصراحت نظام را از برخورد با مردم نهی کرده و پیشنهاد میدهد که "دوستی کردن و شنیدن حرفهای مردم کارآمدتر است". سرتیپ دوم محسن کریمی توضیح میدهد که در اراک بیش از پنجاه درصد نیروهای نظامی مسئلهدار شدهاند؛ حتی برخی از آنها از نظام عبور کردهاند. او همچنین نسبت به آگاه شدن مردم از اسرار مگوی نظامی احساس خطر میکند. سرتیپ محمد عبداللهپور میگوید، یک معجزه میتواند مردم معترض در گیلان را جمع کند! سرتیپ قدرتالله کریمی با تاکید بر اینکه بدون سانسور حرف میزند، میگوید حاضر به شلیک به مردم معترض نیست. سردار مرتضی عمو مهدی نیز حسین شریعتمداری و صداوسیما را مورد اعتراض شدید قرار میدهد و وضعیت گسترده رانتها و احتکار در کشور را علت مشکلات در سپاه معرفی میکند. زرقانی، از دیگر فرماندهان، گزارش میدهد که بخشی از نیروهایش در خارج از شیفت کاریشان بین مردم معترض حضور یافتهاند. او همچنین تذکر میدهد که نیروی مسلح نیروی کف خیابانی نیست و نمیتواند هر لحظه در صحنه باشد. سردار محمدرضا حسنی آهنگر نیز هشدار میدهد که در بین دانشآموختگان دانشگاه امام حسین هم تجدیدنظرطلبی در حال افزایش بوده و در بین دانشجویان این دانشگاه نیز تحصن و تجمع رو به ازدیاد است. سردار غلامعلی رشید جلوتر رفته و میگوید، عدهای در داخل سپاه قصد حمله خمپارهای به "بیت رهبری" داشتهاند که خنثی شده است.
-
گسترش فساد سیستماتیک بهمثابه روش حکمرانی
اعتراضات به زندگی پرتجمل علی شمخانی و پاسخ وی روشنگر فساد لجامگسیخته در نظام است. شمخانی میگوید نیمی از فرزندان فرماندهان سپاه در ماه در حدود یک میلیارد تومان هزینه میکنند! در ادامه افشا میکند که ده هزار نفر از فرزندان مسئولان و فرماندهان کشور درگیر کار اقتصادی در دور زدن تحریمها و انتقال منابع مالی برای پروژههای نظام هستند. این روند نشانگر فساد گسترده ناشی از سیاستهای تحریمآفرین است.
-
تشدید آسیبپذیری در برابر نفوذ نهادهای اطلاعاتی خارجی
برخی از سخنان ناظر به افزایش درز اطلاعاتی و اطلاعاتفروشی و جاسوسی در بخشهای مختلف سپاه است. البته برخی از مواردی که گزارش داده میشود تلاش نیروهای منتقد برای سوزاندن پروژهها و برنامههای سرکوب است. اما در عین حال مصادیقی نیز گزارش داده میشود که نشان از رشد تمایل به همکاری با نهادهای اطلاعاتی خارجی و تلاش برای جلب نظر آنها دارد. این امر در درازمدت برای امنیت ملی کشور تبعات منفی دارد. بنا به ارزیابی مسئولان یادشده، منشا اصلی تشدید ضریب نفوذپذیری اطلاعاتی و ضعف در حفاظت اطلاعات، مشکلات اقتصادی و بنیه ضعیف اعتقادی است. سرتیپ دوم علی جمعه ملکشاهکوهی شرح میدهد که «سیستم اطلاعاتی و نظامی دچار فساد شده است. صد تن از واحد سپاه [مورد اشاره] برای مبالغی در حد ۵ تا ۱۰۰ میلیون جاسوسی کردند. مامور نظامی میخواهد خود را هر طور شده به سرویس خارجی بفروشد.»
-
نقش فعال مجتبی خامنهای در قدرت
بخشی از صحبتها در جلسه یادشده به دفاع و انتقاد از مجتبی خامنهای و مداخلات او در سپاه اختصاص دارد. سرتیپ دوم یدالله بوعلی اعتراض میکند که تصمیم مجتبی خامنهای در برکنار کردن برخی از فرماندهان محلی سپاه باعث تضعیف این نهاد شده و نسبت به تبعات اقدامات او در تغییر نیروهای استخوان خردکرده در سپاه هشدار میدهد. در مقابل سردار نجات از پسر خامنهای حمایت کرده و متذکر میشود که او وظیفه پایش سپاه از نیروهای نفوذی و مشکوک را برعهده دارد که در این زمینه به زعم او دارای مهارت است. سردار حاجیزاده رئیس هواوفضای سپاه نیز مدعی میشود که مجتبی خامنهای در پیشرفت پروژههای این بخش نقش مثبتی داشتهاست! اما سند فوق نشان میدهد که فضای جلسه چندان نسبت به دخالتهای مجتبی خامنهای مثبت نیست. این اظهارات و اطلاعات فاششده در عین حال روشن میسازد که نقش مجتبی خامنهای در سطوح بالای قدرت تا چه میزان بالا است و همچنین احتمال جانشینی وی نیز تقویت میشود. او ممکن است با این عزل و نصبها به دنبال تیمسازی برای آینده باشد.
-
مردمی بودن اعتراضات
به استثنای افرادی چون حاجی صادقی نماینده رهبری در سپاه، سردار نجات، علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه، علیاصغر میرحجازی از مسئولان بیت رهبری و سردار قاآنی رئیس سپاه قدس، اکثر فرماندهان و حتی اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات، بر مردمی بودن اعتراضات و عدم وابستگی به خارج تاکید میکنند. آنها همچنین اذعان میکنند که اعتراضات برای آنها شکلی جدید و ناآشنا داشته است. اسماعیل خطیب جوانان ۱۴ تا ۱۸ سال را کانون اصلی اعتراضات میداند که شجاعت عجیبی داشتهاند و بازجویی از آنها حتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در دهه شصت نیز سختتر بوده است. خطیب فعالان دانشجویی را دیگر نیروی محرکه اعتراضات میداند که برای نظام مشکلساز شدهاند. البته او مدعی مهار شدن آنها شده است. وی همچنین اطلاع میدهد که بیست و هشت تلاش برای اعتصاب در شرکت نفت خنثی شده است که بعضی از سازماندهندگان آنها از مدیران نفتی بودهاند. سخنان خطیب در خصوص تهدید قلمداد کردن دانشجویان و دانشآموزان، با اعتراض سردار سیدصادق حسینی مواجه میشود که تذکر میدهد: «با جوانان بد برخورد شده است. مشکل کشور حجاب نیست فقر است. جوانان بخصوص دانشجویان باید حرف بزنند. باید یک معذرتخواهی میشد سر ژینا امینی. خودسرها بد عمل میکنند و هر کاری میخواهند با زیر پا گذاشتن قانون میتوانند انجام دهند.»
سردار محمد کاظمی، رئیس اطلاعات سپاه، میگوید که چهار میلیون جوان و نوجوان با ویژگی سلحشوری و مبارزه خستگیناپذیر در کشور وجود دارند که بهزعم وی، انگیزه اصلی کنشگری انقلابی آنها مشکلات اقتصادی و نبود امکانات برای تخلیه هیجانات است. وی در ادامه اعتراف مهمی میکند مبنی بر اینکه پشتوانه اصلی قدرت نظام ساختار نظامی است که در معرض تهدید قرار گرفته و باید برای آن راه حلی در نظر گرفته شود.
-
اصلاحناپذیری نظام
سخنان مسئولان ارشد نظامی و خود خامنهای کماکان نشانگر فرافکنی، انکار مشکلات، انتساب منشا اعتراضات به خارج از کشور، تخطئه فرماندهان و متهم کردن آنها به ناکارایی و ضعف است. این اظهارات روشن میسازد که کماکان هسته سخت قدرت تمایلی به تغییر ندارد. در همین جلسه معلوم میشود که پاسخ آنها به انتقادات، تهدید برای به سکوت کشاندن و پاکسازی مدیران و نیروهای معترض و یا نیروهای ناهمسوی کامل و غیرمطیع است. سردار نجات در جلسه به صراحت به منتقدان میگوید اگر قادر به مدیریت نیروهای ناراضی زیرمجموعه خود نیستند استعفا بدهند.
در مجموع اگر اعتبار این سند کاملا اثبات شود، آشکارکننده تزلزلی است که در ارکان قدرت نظام به وجود آمده است. همچنین گستردگی جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" را نیز تایید میکند که بازتابدهنده خواست جامعه است و حتی بخش قابل اعتنایی از نیروهای سپاهی، انتظامی و امنیتی نیز با آن همراهی دارند.
علاوه بر این، معلوم میشود که حربه نظام کماکان تطمیع و تهدید برای حفظ وضع موجود است تا ریزشیها و مسئلهدارشدهها در سپاه و نهادهای اطلاعاتی را در صورت عدم تغییر موضع اخراج کند. همچنین منابع مالی جدید و خارج از ضوابطی را به درون سپاه و نیروی انتظامی و نهادهای اطلاعاتی تزریق کند تا از این طریق هم مشکلات معیشتی پرسنل آنان را تا حدی حل کند و هم حامیپروری را بیشتر رواج دهد.
موفقیت این سیاستها معلوم نیست. در عین حال استمرار دسترسی به منابع مالی نیازمند تغییراتی در سیاست خارجی است. همه این موارد این فرضیه را قوت میبخشد که مسیر پیشروی جامعه ایران در تعقیب مطالباتش، گزیرناپذیری انقلاب است.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.