"سخنرانی پادشاه"؛ لکنت زبان، راز موفقیت
۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبهبا اعلام اسامی برندگان هشتاد و سومین دورهی جوایز اسکار، پیشبینی منتقدان سینمایی به واقعیت بدل شد: همانگونه که انتظار میرفت، فیلم "سخنرانی پادشاه"، به کارگردانی تام هوپر، بیشترین جوایز را در رشتههای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و بهترین فیلمنامهی تالیفی از آن خود کرد. این فیلم در ۱۲ رشته، نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود.
تاریخ در سایهی لکنت زبان
"سخنرانی پادشاه" داستان چگونگی به سلطنت رسیدن جورج ششم، پادشاه انگلستان است که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۵۲ میلادی بر این کشور حکومت کرد. جورج که از کودکی از نقص لکنت زبان رنج میبرد، به اجبار و در اثر پافشاری احزاب و سیاستمداران وقت، از جمله وینستون چرچیل، این مقام را پذیرفت.
"پادشاه اصلی"، پس از مرگ جورج پنجم، ادوارد هشتم بود که برای رسیدن به معشوقهی خود، والیس سیمپسون، و وصال با او، از تکیهزدن بر تخت سلطنت چشم پوشید. ادوارد هشتم برای ازدواج با او، نیاز به موافقت پارلمان انگلستان داشت. زیرا والیس سیمپسون از همسر خود جدا شده بود و قوانین وقت اجازهی ازدواج پادشاه با زنی مطلقه را نمیداد. در فیلم "سخنرانی پادشاه"، این تنها جورج ششم نیست که از طریق نطقهای رادیویی با مردم کشورش سخن میگوید. ادوارد هشتم نیز از طریق همین رسانه، به عنوان "ولیعهد" برای همیشه با انگلیسیها وداع میگوید.
فیلم "سخنرانی پادشاه"، بر این پیشزمینهی تاریخی، درگیریهای روحی ـ روانی ناشی از لکنتزبان جورج ششم را که وظیفهی هدایت بریتانیا در آستانهی جنگ جهانی دوم را به عهده داشت، به تصویر میکشد. در این میان همسر جورج ششم، (هلنا بونام کارتر، نامزد دریافت اسکار برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن)، نقش مهمی بازی میکند. بدون کمک او، جورج ششم به سراغ مربی گفتاردرمانی که در استرالیا زندگی میکرد، نمیرفت.
این مربی بیبضاعت و مبتکر، زندگی رفتاری و شیوهی تفکر جورج ششم را دگرگون میسازد. او برای "بهبودی" جورج نه تنها به روشهای غیرمتعارف از جمله تمرین تنفس، ادای اصوات، حرکات ورزشی برای باز کردن ریهها، غلطیدن، پریدن و آواز خواندن متوسل میشود، بلکه دکلمهی بخشهایی از نمایشنامههای شکسپیر، (از جمله هملت) را هم با او تمرین میکند و به نوعی "روش پادشاهی را به او میآموزد" و بر افکارش تأثیر میگذارد. در پایان فیلم، این مربی گفتاردرمانی، که حالا با جورج ششم "دوست" شده، سخنرانی تاریخی او را در رابطه با موضع بریتانیا در جنگ جهانی دوم خطاب به جهانیان، تنظیم و تمرین میکند. یادداشتهای همین مربی در بارهی شیوهی گفتاردرمانی و کار او با جورج ششم، یکی از مهمترین منابع مورد استفادهی فیلمنامهنویس انگلیسی بوده است.
"قوی سیاه و سفید"
ناتالی پورتمن، همانطور که انتظار میرفت، در بخش بهترین بازیگر زن برای بازی در نقش بالرین فیلم "قوی سیاه"، برندهی اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن شد. این ملودرام به کارگردانی دارن آرونوفسکی، در هفتهی گذشته نیز، چهار جایزهی "اسپیریت" را که از سوی سینماگران مستقل آمریکا اهدا میشود، از آن خود کرد.
پورتمن در "قوی سیاه"، نقش بالرینی را بازی میکند که به طوری بیمارگونه، اسیر ترس و بیاعتمادی است. پورتمن، برای بازی در این درام مهیج روانشناسانه، یک سال تمام به فراگیری و تمرین باله پرداخته است تا بتواند از عهدهی بازی شخصیت "نینا سیرز"، قهرمان اصلی فیلم، برآید. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای، تلاش میکند بازی در نقش اول بالهی معروف "دریاچهی قو"، اثر موسیقیدان روس، چایکوفسکی را بهدست آورد. ولی مدیران برنامه، از آنجا که تواناییهای نینا برای بازی در دو نقش قوی سفید (نماد پاکی) و قوی سیاه (نماد اغواگری)، را دستکم میگیرند، در سپردن این نقش به او تردید دارند، و روی کار با رقیب "نینا"، "لیلی" (با بازی میلا کونیس) حساب میکنند.
سینمای آلمان
سینماگران آلمانی نامزد دریافت جایزهی اسکار، دست خالی به خانه بازگشتند. یاکوب شو (Jakob Schuh) و ماکس لانگ (Max Lang)، با فیلم "گروفلو Der Grüffelo" در بخش "فیلم کوتاه کارتونی" با همکاران آمریکایی خود به رقابت پرداخته بودند. هانس تسیمر (Hans Zimmer) نیز که برای موسیقی فیلم "آغاز" نامزد شده بود، جایزهای دریافت نکرد. او که از ۴۰ سال پیش در آمریکا زندگی میکند، یک بار در سال ۱۹۹۵ برای ساختن موسیقی فیلم "شاه شیران" جایزهی بهترین موسیقی فیلم را از آن خود کرده بود.
FF/KG