پس از سی سال؛ «انقلاب ایران مبارک!» • مصاحبه
۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبهجشنوارهی "انقلاب شما مبارک ـ چشماندازهای ۳۰ سال پس از انقلاب ایران"، جشنوارهای است که بین چهارم تا بیست و یکم دسامبر در "بالهاوس" برلین برگزار میشود. در این جشنوارهی رقص و موزیک و فیلم و ادبیات، برخی از هنرمندان نسل دوم درون و برون مرز آثار خود را به نمایش میگذارند. این فستیوال با آهنگهایی از گروه معروف "آبجیز" و اشعار اجتماعی ـ انتقادی آنها آغاز میشود و در شب یلدا، با خواندن پارهای از اشعار شاعران و نویسندگان زن ایرانی، از جمله فروغ فرخزاد و سیمین دانشور، پایان مییابد. این آثار را مریم آزمون، پگاه فریدونی و مریم پالیزبان اجرا میکنند.
فیلم و رقص و ادبیات
در بخش فیلم جشنوارهی "انقلاب شما مبارک" پنج فیلم مستند و دو فیلم سینمایی (نیمهی پنهان/ تهمینه میلانی ـ سنتوری/ داریوش مهرجویی) به نمایش در میآیند. "صدای سکوت"، "تهران، بدون مجوز"، "نامه به رئیسجمهور" و "بسیجی" از فیلمهای مستند این جشنوارهاند.
یاسمین طباطبایی، هنرپیشهی سرشناس ایرانی ـ آلمانی، روز ۱۲ دسامبر در سالن "بالهاوس"، محل برگزاری این جشنواره حاضر میشود و بخشی از رمان منتشرنشدهی شیوا ارسطویی را به زبان آلمانی میخواند. این رمان از سوی سوزانه باغستانی که مترجم آثار ادبی است، از فارسی به آلمانی برگردانده شده است. قطعهی رقص„Move in Patterns“ که طراح آن مژگان هاشمیان است، در روزهای شانزدهم تا نوزدهم دسامبر به اجرا درمیآید.
دویچه وله برای آشنایی بیشتر با جنبههای گوناگون جشنوارهی "انقلاب شما مبارک"، با مبتکر و طراح آن، نگار معینزاده، گفتوگو کرده است:
دویچه وله: „Happy Revolution“ "انقلاب شما مبارک"، آیا این ترجمهی درستی از عنوان جشنوارهی شماست؟
نگار معینزاده: ما این عنوان را انتخاب کردیم، چون میخواستیم عنوانی طنزآلود، دوپهلو و نامشخص باشد؛ عنوانی که بیننده ابتدا با دیدن آن یکه بخورد و متوجه نشود که جشنواره چه سمت و سویی دارد. ولی زیرعنوان این جشنواره، یعنی "چشماندازهای ۳۰ سال پس از انقلاب ایران" نشان میدهد که در آن نسلی سخن میگوید که به گذشته، به سال ۱۹۷۹ مینگرد و به انقلاب و به پیامدهای آن میپردازد.
عنوان "انقلاب شما مبارک"، از سوی دیگر خبر از جشن و سرور هم میدهد. بهخاطر کدام جنبه از انقلاب ایران باید پس از این سی سال شادی کرد؟
در این میان اصلاً چیزی برای جشنگرفتن وجود ندارد. ما با انتخاب این عنوان „Happy Revolution“ نخواستیم جشن بگیریم. در این سالها حرکات اعتراضی بسیاری شکل گرفتهاند که مهمترین آنها جنبش اعتراضی سال ۲۰۰۹ است و این نشان میدهد که مردم هنوز تسلیم نشدهاند و امیدوارند شرایط تغییر کند. اگر قرار باشد از جشن حرفی زده شود، این واقعیت که مردم هنوز امیدشان را از دست ندادهاند، میتواند دلیل جشن و سرور باشد.
نسل دوم و آثار آن در کانون جشنوارهی شما قرار دارد. این "نسل دوم" به نظر شما چه شناسههایی دارد؟
نسل دوم، جوانهایی هستند که در حدود ۱۹۷۹ و اغلب در مهاجرت بهدنیا آمدهاند، یا جوانانی که به مهاجران پیوستهاند. این نسل، "نسل انقلاب" است که با پیامدها و بیش از هرچیز پیامدهای ناگوار این انقلاب در ایران درگیر بوده است و میبایست با آنها کنار بیاید.
در طول این جشنواره میتوان با دیدگاههای ایرانیهای مقیم برلین در نمایشگاهی با عنوان "موزهی موقتی تاریخ ذهنی، تهران/برلین از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۹" آشنا شد. چرا تنها ایرانیهای برلینی شانس ارائهی ذهنیت تاریخی خود را در این نمایشگاه بهدست آوردهاند؟
محل برگزاری جشنواره در "بالهاوس" برلین است. "بالهاوس" در خیابانی واقع است که درصد ساکنان نسل دوم مهاجران کشورهای مختلف آن بسیار بالاست. این امر دلایل مالی هم دارد. ما نمیتوانستیم جشنوارهای جهانی یا اروپایی برگزار کنیم، بلکه میبایست برنامههایمان را روی شهر برلین متمرکز کنیم تا حمایت مالی بشویم. به همین دلیل هم تقریباً تنها با هنرمندان برلینی کار کردهایم. این "موزه" در واقع بازنگریهای نسل اول پس از انقلاب نسبت به سیسال گذشته است. حضور نسل دوم در این بخش کمتر است.
در بخش فیلمهای پس از انقلاب، سه فیلم سینمایی و ۵ فیلم مستند به نمایش گذاشته میشود. همهی فیلمهای مستند محصول کشورهای خارجیاند و در ایران به نمایش درنمیآیند. چه معیارهایی در انتخاب این فیلمها نقش داشتهاند؟
ما در برنامهریزی کلی، مبنا را زمینهها و جوانب انقلاب قرار دادهایم. این امر میتوانست هنر و هنرمند و محدودیتهای هنری در ایران را شامل شود، یا نگاهی به شرایط کنونی ایران رامطرح کند، مثل فیلم "بسیجی". اینها فیلمهایی هستند که جلوههای گوناگون انقلاب را هم از نظر سیاسی وهم از نظر هنری به نمایش درمیآورند.
ادبیات هم جای خاصی در برنامهی شما دارد. چطور شد که از میان نویسندگانی که در ایران زندگی میکنند، کتاب "تریاک" شیوا ارسطویی معرفی میشود؟
تقریباً همهی آثار شیوا ارسطویی در ایران ممنوع است. ما شانس این را داشتیم که یکی از مترجمان آثار ادبی، سوزانه باغستانی که در فرانکفورت زندگی میکند، کتاب "تریاک" او را در کشوی میز خود داشت و همیشه در پی فرصتی بود که آن را ترجمه کند. در گفتوگوهای متعدد و بعد از خواندن بخشی از رمان، ما چنان تحت تأثیر قرار گرفتیم که تصمیم گرفتیم خانم ارسطویی را به جشنوارهی خود دعوت کنیم. با این کار خواستیم در ضمن به این نویسنده شانس طرح داستانش را حداقل در خارج از کشور بدهیم.
بر چه مبنایی بخشهایی از این رمان ترجمه شدهاند؟
این بخشها با نظر خانم ارسطویی انتخاب شدهاند.
چطور توانستید موافقت هنرپیشهی سرشناس ایرانی ـ آلمانی، یاسمین طباطبایی را برای خواندن این بخشها به زبان آلمانی جلب کنید؟
یاسمین طباطبایی یکی از آشناهای باوفای من و هنرمندی است که در برلین زندگی میکند و با شبکههای مهاجرین هم همکاری دارد. او بهخاطر این که در تابستان امسال برای دومین بار مادر شده، نتوانسته بود در فعالیتهای اعتراضی ایرانیها شرکت کند. وقتی او را به همکاری دعوت کردیم، خوشحال شد. چون از این راه میتواند، حالا که برای مدتی سرگرم بچهداری است، سهم خود را به جنبش اعتراضی درایران ادا کند.
در توضیح رقص „Move in Patterns“ که مژگان هاشمیان آن را طراحی کرده، در بروشور آمده که تلاشی "برای نزدیکی به جمهوری اسلامی" است. این به چه معناست؟
مژگان هاشمیان در سالهای جوانی از ایران به آلمان آمد و چند سالی در این کشور ماند و دوباره به میهنش بازگشت، ولی پس از چند سال دوباره به آلمان آمد. در واقع هاشمیان دوبار دست به مهاجرت زده است. این شرایط چنان بر او تأثیر گذاشته که خواسته است احساسات خود را در هنرش بازبتاباند. او در دو دورهی مختلف با میهنش در ارتباط بوده، یک بار با نگاه یک کودک در سالهای وقوع انقلاب و پس از آن و یک بار، هنگامی که او تقریباً به عنوان یک "مهاجر" جایگاه خاص خود را در این اجتماع داشته است. مثلاً در کودکی، ناگهان متوجه شده که زنان چادر بهسر در کوچهها و خیابانها ظاهر شدهاند؛ اشکالی که پیش از آن وجود نداشتند. این مسائل برای او نه تنها ضربهزننده بلکه سؤالبرانگیز هم بودهاند؛ سؤالهایی که با پدر و مادرش هم در میان میگذاشته. پاسخ آنها روشن بوده؛ خانواده میبایست برای دومین بار به مهاجرت برود، چون پدر و مادر هاشمیان علاقه داشتند، همهجور فرصتی در اختیار فرزندانشان بگذارند، تا در فضایی آزاد بزرگ شوند و آزادانه زندگی کنند. هاشمیان ایرانی بودن خود، هویت خود را از راه رقص و بدون کلام به نمایش میگذارد.
چه هدفی را با برگزاری این جشنواره دنبال میکنید؟
ما میخواهیم در درجهی اول نگاهها را متوجهی ایران دیگری جز آنی که در رسانهها مطرح میشود، بکنیم. میخواهیم به برلینیها و به کسانی که از جشنوارهی ما دیدن میکنند، نشان دهیم که در ایران تنها مسائلی مثل اسلام، چادر، تبعیض و فشار مطرح نیستند؛ این که ایران کشوری است که در آن هنر و فرهنگ، آن هم در سطح بالایی وجود دارد و گسترش مییابد و این که این امر بر نسل دوم در خارج هم تأثیر میگذارد. از سوی دیگر میخواهیم از امکان ارائهی کارهای هنرمندانی که در ایران هستند، هم استفاده کنیم و نشان دهیم که نسل دوم چگونه با این مسائل برخورد میکند.
نگار معینزاده در برلین بهدنیا آمده است. او عضو و سخنگوی مطبوعاتی "شبکهی ایرانیان جوان" است. او در حال حاضر در حال ساختن فیلم مستندی دربارهی زندگی در کردستان ایران است.
فهیمه فرسایی
تحریریه: کیواندخت قهاری